قلمی خواهم ساخت از نی باغ بهشت جوهر از شیشه ذات دفتر از صفحه ی دل نور از شمع حیات تا بنویسم همه جا نام زیبای تو را اون روزای عاشقونه مال تو منم و حسرت با تو ما شدن آخر غربت دنیاست مگه نه تو نگاه آخر تو آسمون خونه نشین بود می تونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا صدای زیبای آبشار نقرهای را با همین گوشهای تیزم میشنوم. گویی که قطره قطرهاش برایم حکم یک دریا دارند، صدایشان کردم آمدند و برایم یک جام از آب گوارا آوردند. گفتم: مگر خودتان تشنه نیستید گفتند ما سیرابیم، اما تو هنوز رودخانه دلت کویر است، لیوان را گرفتم، نوشیدم آن را، گوارا بود و به دلم نشست و در همان لحظه دیدم صدایی دگر نمی شنوم، هر چه نگاه کردم آن همه قطرات آب را ندیدم، گفتم خدایا چرا اینگونه مرا تنها گذاردند؟ چرا اینگونه سیراب شدم، اما مرا خواب کردند و رفتند، صدایی شنیدم، به سویش دویدم و رسیدم، آری، آری، این همان آبشار است و رفتم یک لیوان را در کنار سنگریزههای آبشار دیدم، دویدم، دویدم، آنقدر که دوباره تشنه شدم اما دیدم نوری کنارم ایستاده، گفتم که هستی! گفت: همان کسی که در انتظارش کنار جاده سرنوشت نشستهای. گفتم من لیاقت ندارم، چرا سراغم آمدی؟ گفت: پاک است دلت، اینگونه مگذار آلوده شوند، گفتم: چگونه؟ گفت مرا طلب کن، صدایم زن، گفتم نمیرسد صدایم به گوشت، گفت رسیده، اما نه با آن لحنی که باید مرا طلب کنی. گفتم عشقم را چه کنم، گفت: عاشق باش، اما آنگونه که خودت میگویی بر سر جاده انتظار منتظرش باش. این را گفت و از جلوی چشمان سیاهم محو شد. این هدایا فقط بین جوانها رد و بدل نمی شود بلکه در سرتاسر دنیا، انسانها این هدایا را به کسانی که دوستشان دارند، اعضای فامیل و ... هدیه می دهند تا محبت خود را نسبت به آنها ابراز کنند (البته به غیر از ایران که همه در موقع مرگ هم فقط به فکر همدیگر می افتند) در تاریخ کلیسای کاتولیک 3 نفر هستند که ولنتاین یا ولنتاینوس نام داشته اند و درباره تاریخچه ولنتاین روایات گوناگونی وجود دارد که در اینجا به چند مورد از آنها اشاره میکنم... یکی از این روایات به قرن سوم میلادی در روم مربوط میشه! در آن زمان کلودیوس دوم امپراطور روم بود، و او به این نتیجه رسیده بود که مردانی که ازدواج نکرده اند بهتر از مردان متاهل جنگاوری میکنند و در حقیقت افرادی که خانواده ندارند سربازان بهتری هستند(چون فکر اجاره خونه و غذا و.... نیستن همون علی بی غم خودمون) ، به همین دلیل او ازدواج را در تمام امپراطوری روم برای مردان جوان ممنوع کرد... در این دوران کشیشی به نام سنت ولنتاین پی به بی عدالتی کلودیوس برده و برای مبارزه با او در خفا و به طور پنهانی در کلیسا برای عاشقان جوان مراسم ازدواج را اجرا می کرد... گفته میشود که وقتی امپراطور پی به این عمل ولنتاین برد دستور داد تا او را به قتل برسانند... در روایت دیگر گفته میشود که ولنتاین به این دلیل کشته شده است که سعی داشته تا مسیحیانی را که به دست رومیان زندانی و اغلب مورد شکنجه بودند را از زندانهای رومیان فراری دهد.. به روایتی دیگر ولنتاین اولین کسی بوده که پیام ولنتاین ( Valentine Greetings) را فرستاده است... این پیام زمانی فرستاده شده که او در زندان به سر میبرده و احتمالا او عاشق دختر زندانبان خود که در زمان اسارت قبل از کشته شدنش به او سر می زده شده بود... جالب است بدانید که این دختر بنا به روایات متعدد کور نیز بوده است... در این نامه فرستاده شده به جای امضا عبارت From your valentine! نوشته شده بود؛ عبارتی که امروزه نیز در میان مردم جهان مصطلح است... شاید دلیل اینکه امروزه این همه پیامهای عاشقانه در سرتاسر دنیا در روز ولنتاین ارسال میشود، ادامه دادن همان سنت دیرینه ولنتاین زندانی باشد... شاید هم سر کار گذاشتن و خندیدن.... به هر حال روایات درباره ولنتاین بسیار زیاد و متعدد است و حقیقت درباره روز ولنتاین در هاله ای از ابهام قرار داره ... ولی در همه روایات بر زیبایی و زیبارویی، بی باکی، و از همه مهمتر چهره رمانتیک و غریب سنت ولنتاین تاکید شده است.... پس آی پسرا آی دخترا ولنتاین یادتون نره مخصوصا پسرا که همیشه موقع اتفاقهای مهم آلزایمر می گیرن.... حالا می ریم سراغ عرق ملی و..... جشن مژدگیران این جشن که گاهی در کتب به نامهای مرد گیران ،مزد گیران و مژدگیران و یا جشن گل نیز نامیده شده. در روز اسپندارمزد* در ماه اسفند برگزار می شده که بنا به گاه شمار پیشین زردشتی روز پنجم از آغاز اسفند و بنا به تقویم امروزین روز بیست ونهم از بهمن می شود . در این روز که روز بزرگداشت ایزد اسپندارمزد یا همان فرشته نگهبان زنان است .زمام امور به دست زنان می افتاده و گاه دیده می شده که حتی شاه نیز در معیت زنان خود در انظار عمومی ظاهر می شده .در این روز زنان به خواستگاری مرد دلخواه خود می رفتند و از او تقاضای ازدواج می کردند (وای چه خوب بوده) و مردان به همسر و یا معشوق خود هدیه و گل اهدا می کردند به نحوی می توان این جشن را جشن عاشقان نامید . . دیگه واقعا لاو بترکند آرزو دارم شبی عاشق شوی ازآن زمان که آرزو چو نقشی از سراب شد تمام جستجوی دل سوال بی جواب شد نرفته کام تشنه ای به جستجوی چشمه ای خطوط نقش زندگی چو نقشه ای بر آب شد اگه کوه باشی استواری ... اگه رود باشی روانی ... اگه کوه باشی بلندی اگه آسمان باشی وسیعی ... اگه خورشید باشی پر حرارتی اگه آدم باشی یه اس ام اس می فرستی! حیف نون رفته بوده تئاتر، دوستش ازش می پرسه: چطور بود؟ تو می تونی 2 میلیون به من قرض بدی ، می دونم که داری ، کمکم کن به خدا بهت بر می گردونم غضنفر جوراب می خره براش بزرگ بوده جلوش پنبه میذاره ! یارو خونه ش توی بینهایت بوده ,شبا از صدای برخورد خطوط موازی خوابش نمی برده !! آسمان وقف نگاهت گل من، مانده ام چشم به راهت گل من، هر کجا هستی و باشی گویم، که خدا پشت و پناهت گل من... مهم نبوده سوختنم، دور از تو پرپر زدنم، مهم تو بودی عشق من، نه قصه شکستنم، به افتخار عشق تو میگم که بازنده منم... معلم گفت{الف}گفتم او.معلم گفت{ب}گفتم با او.معلم گفت{پ}گفتم پیش او.معلم گفت{ج}خواستم بگویم جدایی گفت نگو ... عشق یعنی کوچیک کردن دنیا به اندازه یک نفر یا بزرگ کردن یه نفر به اندازه یک دنیا. شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم،تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ ارزوهایت دعا کردم. هزار سال در این آرزو توانم بود تو هر چه دیر بیایی ، هنوز باشد زود میدونی قشنگی زندگی به چیه ؟؟ اینه که تو بی خبر باشی یکی به خاطر تو با خدا راز و نیاز می کنه نمیگم دلم اسیره نمیگم پیش تو گیره من میگم اگه نباشی دلم از غصه می میره عطر حرفات واسه من بوی گل شقایقه . تو رو دیدن واسه من قشنگ ترین دقایق غیر از غم عشق تو ندارم غم دیگر / شادم که جز این نیست مرا همدم دیگر . تمام امید آسیابان به وزش باده تاآسیابش از کارنیافتده،قلبم آسیاب، خودم آسیابان ونفسهایت باد.! 1- دریا را با کدام یک از ویژگی های زیر تشریح میکنید؟ 2- کدام یک از اشکال زیر را دوست دارید؟ 3- فرض کنید در راهرویی راه میروید. دو در میبینید. یکی در 5 قدمی سمت چپ تان و دیگری در انتهای راهرو. هر دو در باز هستند. کلیدی روی زمین درست جلوی شما افتاده است. آیا آن را بر میدارید؟ 4- رنگهای روبرو را به ترتیب اولویتی که برایتان دارند بگویید . قرمز، آبی، سبز، سیاه و سفید 5- دوست دارید در کدام قسمت کوه باشید؟ 6- در ذهنتان اسب چه رنگی است؟ 7- توفانی در راه است. کدامیک را انتخاب میکنید: یک اسب یا یک خانه؟ زندگی بزرگ ترین موهبتی است که خداوند به ما عطا کرده است . تنها مجالی برای بودن،رشد کردن،بالنده شدن،آموختن،عمل کردن و دوست داشتن . پس لحظه به لحظه ی آن را قدر بدانیم و قطه قطره اش را بچشیم...
هرچی که خاطره داری مال من
این شبهای بیقراری مال من
تویی و بدون من رها شدن
اول دو راهی آشنا شدن
دلتو شکسته بودم همه ی قصه همین بود
اما بیدارمو بی تو مثل تو تنهای تنها
در آن زمان روم تحت سلطه پادشاهی جنگجو به نام کلادسیوس بود که دوست داشت سربازان برای حضور سپاهش در جنگ داوطلب شوند ولی مردها نمیخواستند بجگند، و کلادسیوس این کمبود سرباز را ناشی از سستی مردها در ترک عشق می دانست، پس همه نامزدی ها و ازدواج ها ملغی اعلام کرد، همانطور که گفته شد ولنتاین که در آن زمان یک کشیش بود با او به مبارزه برخاست و به همراه ماریوس مقدس عزم خود را جزم کردند تا زوج های جوان را به طور سری به عقد هم درآورند
پس از با خبر شدنِ پادشاه از این قضیه برای سر والنتین مقدس جایزه تعیین شد و او زندانی شد.
وقتی در زندان بود بسیاری از کسانی که او آنها را به عقد هم در آورده بود به دیدنش رفتند.
آنها گل و نامه های محبت آمیز خود را از بالای دیوار زندان پرتاب می کردند.
تا اینکه سرانجام در روز 14 فوریه سال 269 قبل از میلاد به قتل رسید.
یکی از ملاقات کنندگان او دختر زندانبان بود، روزها به دیدارش می آمد و چند ساعتی با هم صحبت میکردند
روزی که قرار بود والنتین کشته شود نامه ای برای تشکر از دختر زندانبان نوشت که با جمله "Love from your valentine" خاتمه یافت.
آی پسرا آی دخترا ولنتاین یادتون نره
روز ولنتاین مصادف با 25 بهمن ماه ( 14 فوریه ) است که روز عشق و محبت نامیده شده و در این روز دخترها و پسرها به همدیگر هدیه میدهند تا عشق و علاقه خود را به یکدیگر به نحوی ابراز کنند... هدایای این روز معمولا آب نباتهای فانتزی(البته منظور همون کاکائو بوده به خاطر اینکه تهاجم فرهنگی نشه به جای واژه نامانوس کاکائو از آبنبات استفاده شده)، کارتهای نقاشی شده( این هم همون کارت پستال بوده)، طلا جواهرات سنگهای قیمتی عروسکهایی به شکل قلب و خرسهای کوچک و این قبیل کادوهاست...
آرزو دارم بفهمی درد را
تلخی برخورد های سرد را
می رسد روزی که بی من لحظه ها را سر کنی
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی
می رسد روزی که شب ها در کنار عکس من
نامه های کهنه ام را مو به مو از بر کنی دوست دارم
حیف نون میگه: خوب بود، ولی آخرش رو نفهمیدم چی شد. قست اول که تموم شد یک پلاکارد نشون دادن که نوشته بود: "پرده دوم، دو سال بعد"
من دیگه حوصله نداشتم دو سال صبر کنم اومدم بیرون!
.
..
( التماس غضنفر به یک خودپرداز!)
آبی تیره، شفاف، سبز، گلآلود
دایره، مربع یا مثلث
قهوهای، سیاه یا سفید
و اما پاسخها:
1- آبی تیره : شخصیت پیچیده
سبز: آسان گیر و بیخیال
شفاف: به سادگی قابل درک
گلآلود: آشفته و سردرگم
2- دایره : سعی میکنید طوری رفتار کنید که خوشایند همه باشد.
مربع: خودرأی و خود محور
مثلث: یک دنده و لجباز
(اندازه اشکال با خودخواهی و منیت شما ارتباط مستقیم دارد)
3- بله : شما آدم فرصت طلبی هستید
نه: آدم فرصتطلبی نیستید.
4- این سئوال، اولویتهای شما در زندگی را مشخص میکند.
آبی: دوستان/ روابط
سبز: شغل و حرفه
قرمز: دلبستگی
سیاه: مرگ
سفید: ازدواج
5- میزان ارتفاعی که انتخاب میکنید رابطه مستقیم با میزان جاه طلبی شما دارد .
6- قهوهایی: فروتن و خاکی
سیاه: غیرقابل پیشبینی، سرکش، هیجانانگیز
سفید: برتر، مغرور، تاثیرگذار
7- این سئوال، اولویتهای شما به هنگام مشکلات را تعیین میکند.
اسب: همسر
خانه: فرزند
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |