سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعر و متن عاشقانه

زیبای من،

صدای پای رفتن تو ، آن روزی که با من صحبت نکردی، روی شن های صحرای

دلم نقش بسته بود.

سوز می آمد، سردم بود، و من به شدت یتیم شده بودم.

سوز و سرمای بی کسی و تنهایی می آمد.

  دلم برای تو تنگ شده است

                                            ای نیمه دگر من

                                     دلم برای تو تنگ شده است

من و تو،

                                   

                                    چون ماه و خورشید روبروی هم

                                       همیشه سرگرم گفتگوی هم

                                تا که ابر آمد و روی خورشید و گرفت

                                (اکنون دل من شکسته و خسته است)

                                    زیرا که ماه لب فرو بسته است

                                        روی صحنه شادکامیم

                                           پشت صحنه ناشاد

                                                                  مبادا پرده را بکشید......

 

ای خدای بزرگ

ای یگانه دو عالم تو خودت عصاره عشقی، به من بگو چه کنم؟

با او چه کنم؟

بی او چه کنم؟.....هان

 

شهرت نداشته مرا همه کس می داند!

همه کس می داند که من اهل هنرم

من توی چشم ها هستم.....بگو چه کنم؟.......هان

 

بی او چه کنم؟

با او چه کنم؟......هان

 

من اسم عشق را از عشق به حیرت در می‌آورم

من انگشت های ایمان را ، از ایمان خویش،

بر دهانش می برم.

من نغمه عشق را یاد پرستوها می دهم.

خیلی هوا سرد است

من سردم است

دلم برای تو تنگ شده است

ای نیمه دگر من

دلم برای تو تنگ شده است

اگر روزی هزار نفر هم عاشق گیسو و چشم تو شدند، باز باید از فیلتر احساس م

ن بگذرند فیلتر احساس من آن ها را پس خواهد زد

 

دلم برای تو تنگ شده است

ای نیمه دگر من



نوشته شده در یکشنبه 88/6/29ساعت 7:10 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

 

کاش اینجا بودی...

 

گل من گوهر من کاش اینجا بودی

جان من جوهر من کاش اینجا بودی

اگر اینجا بودی خانه خاموش نبود

آینه فاصله داشت گل فراموش نبود

وزن قلبم سنگین غربت و آهنگ نبود

ساعت دیواری خسته از زنگ نبود

گل من گوهر من کاش اینجا بودی

جان من جوهر من کاش اینجا بودی

با تو بودن هیهات تا ابد ممکن بود

لحظه های بیدار تا ابد ساکت بود

اگر اینجا بودی زندگی وسعت داشت

غزل آمرزش به قلم رغبت داشت

گل من گوهر من کاش اینجا بودی

جان من جوهر من کاش اینجا بودی

گم ترین پیدایی هستی و اینجایی

من که با تو هستم تو چرا تنهایی

با همه دوری ها اینهمه فاصله ها

همه جا سرشار است از هوایت اینجا

گل من گوهر من کاش اینجا بودی

جان من جوهر من کاش اینجا بودی

 


نوشته شده در یکشنبه 88/6/29ساعت 7:8 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

عشق  من دوست دارم

 

عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم


 

عشق چیست ؟

 

 

از کوه پرسیدم عشق چیست  ؟

گفت از من استوار تر

 

از دریا پرسیدم عشق چیست ؟

گفت از من خروشان تر

 

از صحرا پرسیدم عشق چیست ؟

گفت از من وسیع تر

 

از خورشید پرسیدم عشق چیست ؟

گفت از من پر فروغ تر

 

از آینه پرسیدم عشق چیست ؟

گفت از من صاف تر

 

از دنیا پرسیدم عشق چیست ؟

گفت از همه بر من بی اعتناتر

 

از طفل پرسیدم عشق چیست ؟

گفت از مادر مهربان تر

 

از خون پرسیدم عشق چیست ؟

گفت همچون من در قلبها جاری است

 

از عاشق پرسیدم عشق چیست ؟

گفت به من عمر دوباره داد

 

از ملت پرسیدم عشق چیست ؟

فریاد بر آورد : از چشمانمان عزیزتر و از قلبمان پاک تر

 

از خودش پرسیدم عشق چیست ؟

سری تکان داد و گفت لعنت بر جدایی

 

 عزیزان عاشق دوستون دارم

 

بچه ها بازم باید ببخشید اگه تکراری بود

 

این هم یک بیت شعر زیبا 

 

خدایا آنکه در تنهاترین تنهائیم تنهای تنهایم گذاشت

خواهشی دارم که در تنهاترین تنائیش تنهای تنهایش نذار

 

به خـــــــــــــــــــــــــدا دوســـــــــــــــــــــــــــــــــــت دارم

 

مســــــــــــــت عشقم مســـــــــــــــــت یارم مســــــــــــــــت دوســـــــــــــــــت

مســــــــــــــت آن یـــــــارم که عالــــــــم مســـــــــــــــــت اوســــــــــــــــــــت 

 

به خدا دوست دارم

 

عــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــزم

 

هنوزم دوست دارم

 

 ببین اینکه از هم دوریم خیلی سخته

 

تقدیمی به تو که عاشقی و عشق رو دوست داری

 

یادت نره من که گفتم اگه نظر ندی یعنی که عاشق نیستی چون وبلاگه به این قشنگی رو می بینی ولی نمی گی قشنگ بود یا نه

نظر فقط یادت نره


نوشته شده در یکشنبه 88/6/29ساعت 7:7 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

دو تا آدم برفی دو طرف رودخونه عاشق هم میشن
از آتیش عشق همدیگه آب میشن تا بلکه وسط رودخونه به هم برسن...
--

تو مرا می فهمی... من تو را می خواهم و همین ساده ترین قصه ی یک انسان است.
تو مرا می خوانی من تو را ناب ترین شعر زمان می دانم و تو هم می دانی تا ابد در دل من خواهی ماند.
--

خوشبختی به کسانی روی می آورد که برای خوشبخت کردن دیگران می کوشند 
--


نقاشی تو را می کشم ولی به جای رنگ قرمز به قلب فلزی ات ضد زنگ می زنم ! تا از آسیب
اشک هایم در امان باشد!!!
--

هوس بازان کسی را که زیبا میبینند دوست دارند اما عاشقان کسی را که دوست دارند زیبا می ببنند
--

دنیا مث بازی گل یا پوچ میمونه .......**.......با تو گل بی تو پوچ
--

هرگز وقتت رو برای کسی که حاضر نیست وقتشو برای تو بگذرونه ، نگذار !
--

ماشین زندگیتو جلوی خونه ی هر
عشقی پاک نکن ، ممکنه چرخهای قلبتو پنچر کنن!

در قمار زندگی عاقبت ما باختیم
بس که تک خال محبت بر رفیق انداختیم
--

اس ام اس عاشقانه ، پیامک عاشقانه ، جملات زیبا

مشکلات خود را با مداد بنویس و پاک کن را در اختیار خدا بگذار
--

ضربات کوچک درختان عظیم را از پا در می آورد !
--

می خواهم بدون اسارت دوستت بدارم،

با آزادی کنارت باشم،

بدون اصرار تو را بخواهم،

با احساس گناه ترکت نکنم، با سرزنش از تو انتقاد نکنم و با تحقیر به تو کمک نکنم،

و اگر تو نیز با من چنین باشی، یکدیگر را غنی خواهیم
--

این جمله همیشه یادت باشه : زندگی گل سرخئ است که گلبرگهایش خیالی وخارهایش واقعی است
--

یکی بود یکی نبود یه روز زمین
عاشق خورشید شد و گفت دورت بگردم ! بعدش تا ابد موند تو رودربایستی .


نوشته شده در یکشنبه 88/6/29ساعت 7:7 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

وقتی دل به دل راه داره عشق یک طرفه معنا نداره

##########

اگه یه روز و روزگار از زندگیت رفتم کنار میر م که ثابت بکنم عاشقتم دیوانه وار

##########

عاشق آن نیست که طلب یار کند عاشق آن است که دل را حرم یار کند

##########

چشم عاشق همیشه بارونیه اشک اون تقاص یه نادونیه

##########

تو مثل تولدی مثل تقدیر مثل قسمت مثل الماسی که هیچ کس واسه اون نذاشته قیمت

##########

عمری که عجل در پی آن می تازد هر کس غم دنیا بخورد می بازد

###########



مســــــــــــــت عشقم مســـــــــــــــــت یارم مســــــــــــــــت دوســـــــــــــــــت

مســــــــــــــت آن یـــــــارم که عالــــــــم مســـــــــــــــــت اوســــــــــــــــــــت 


نوشته شده در یکشنبه 88/6/29ساعت 7:6 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

این رو نوشتم تا بدونی چقدر دوست دارم‌

دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌
دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌
دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دار
م‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دا
رم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دو
ستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوست
ت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌
دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌د
ارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوس
تت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌
دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌د
وستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌دوستت‌دارم‌

می بینی چقدر دوست دارم

عشق فقط

دوستت دارم



نوشته شده در یکشنبه 88/6/29ساعت 7:4 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

گفتی که پــَر بکش ، برو از آسمان من

باشـد ، قبـول ، کفتر ِ نا مهربان من

هر بار گفته ام که : تو را دوست دارمت

پـُر می شود از آتش ِعشقت دهان من

این جمله که برای بیانش به چشم تو

افتـاده است باز به لکنـت ،  زبان من

آنقدر عاشقـم که تو عاشـق نبوده ای

دیگر رسیـده کارد  ، بر این استـخوان من

نه ، شاهنامه نیست که تو پهلوان شوی

این یک تراژدی ست ـ غم  ِداستان من

یک شب بیا و ضامن  ِ من باش  نازنین !

وقتی دخیـل  ، بستـه به تو آهوان ِ من

دل بــرکن و به شهـرِ دل  ِ من بیا عزیز!

زخـم زبان مردم  ِ چشـمت  ، به جان ِ من

باید که باز با تو خـدا حا فظـی کنـم

آخر رسیـده است به پایـان  ، زمان من


نوشته شده در سه شنبه 88/6/24ساعت 4:21 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

آقا گمانم من شما را دوست...

حسی غریب و آشنا را دوست...

نه نه! چه می گویم فقط این که

آیا شما یک لحظه ما را دوست؟

منظور من این که شما با من...

من با شما این قصه ها را دوست...

ای وای! حرفم این نبود اما

سردم شده آب و هوا را دوست...

حس عجیب پیشتان بودن

نه! فکر بد نه! من خدا را دوست...

از دور می آید صدای پا

حتا همین پا و صدا را دوست...

این بار دیگر حرف خواهم زد

آقا گمانم من شما را دوست.

نوشته شده در سه شنبه 88/6/24ساعت 4:21 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

وقتی سکوت ِ دهکده  فریاد می شود
تاریخ  ، از انحصار ِ تو آزاد می شود

تاریخ  ، یک کتاب ِ قدیمی ست که در آن
از زخم های کهنه ی من یاد می شود

از من گرفت دخترِ ِخان هرچه داشتم
تا کی به اهل  ِ دهکده بیداد می شود؟

خاتون! به رودخانه ی قصرت سری بزن
موسی  ، دل  ِ من  است که نوزاد می شود

با این غزل  ، به مـُلک  ِ سلیمان رسیده ام
این مرد ِ خسته  ، همسفر ِ باد می شود

ای ابروان  ِوحشــی  ِتو لشکر ِ مغول!‏
پس کی دل  ِ خراب ِ من  ، آباد می شود؟

در تو هزار مزرعه  ،  خشخاش ِ  تازه است
آدم به چشـــــــــــــم های تو معتاد می شود


نوشته شده در سه شنبه 88/6/24ساعت 4:20 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

اصلا چرا دروغ، همین پیش پای تو

گفتم که یک غزل بنویسم برای تو

احساس می کنم که کمی پیرتر شدم

احساس می کنم که شدم مبتلای تو

برگرد و هر چقدر  دلت خواست بد بگو

دل می دهم دوباره به طعم صدای تو

از قول من بگو به دلت   نرم تر شود

بی فایده ست این همه دوری ، فدای تو!

دریای من ! به ابر سپـردم بیـاورد :

یک آسمان ،  بهانه ی باران برای تو

ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم

رخصت بده نفس بکشم در هوای تو


نوشته شده در سه شنبه 88/6/24ساعت 4:19 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

   1   2   3   4   5      >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس