شعر جدیدم خوشگله مگه نه عشق فراموش شده تو که میدونی عشق منی دوست دارم واسه چی پس تو میگی میخوام برم دیگه دوست ندارم یادته اون روزا که دستت تو دسته من حالا تو میخوای بری منو نمیخوای دلبر من میدونی من بی کسم تو بودی همه کسم زندیگم تو بودیو حالا من خارو خسم چرا تو لج میکنی ابروهاتو کج میکنی زندگیم تموم شدش برای تو عمر من حروم شدش به پای تو واسه تو حاضر بودم ستاره هارو بشمورم شهرو آتیش بزنم بیام بگم دوست دارم
این عکسا هم باحاله ها من خیلی خوشم میاد زندگی من در زلالی چشمان تو خلاصه شده زندگی من در نفس های بازدم تو جاری شده زندگی من در همین از تو نوشتن ها وسعت یافته نفس کشیدن من تنها با یاد اوری زنده بودن تو امکان پذیر است همین که گاه نگاه چشمان پر از عشق یا سردی تو را میبینم برایم کافی
است و قانع
کننده است که زندگی زیباست اگر روزی از دیار من سفر کنی با چشمانی نابینا شده از گریستن در نبودت جای
قدمهایت را بر روی سنگفرش خیابان گل باران میکنم اینم عکس عشقولانه بابا نظر چرا نمی دین؟؟؟؟ سلام ... باید بگم دیگه نه شعری دارم نه حرفی! فقط می خوام بگم من دیگه شعرای خودمو تو وبلاگم نمی نویسم.اون کسی که نظر داده باید بدونه که من خیلی وقته شعرامو نمی نویسم.فقط یه شعر و یک متن نوشتم همین امروز که قراره تو یه تاریخ خاص تو وبلاگ بنویسم. این دفعه هم شهراش ماله خودمه هم متنش.اینم شاید از مجبوری بود.به خاطر قشنگیه همون تاریخ و به خاطر کسی که اون شعرو می خوام تقدیمش کنم پس تا جمعه! واسه دردات دوا پیدا کنی تو تو این دنیا که بی وفایی رسمه رفیق با وفا پیدا کنی عمرا تموم دنیا رو بگردی مثل من عاشقی پیدا کنی تو نرو افسانه ی من نا تمومه بدون اگه بری ،کارم تمومه بهت گفتم بیا دنیای من باش کنارت حتی مردن آرزومه شنیدم تو دلت انگار می گفتی که عاشقی کجاست؟وفا کدومه می خوام به سردی شبهام بخندم می خوام به پوچیه فردام بخندم وقتی می بینمت با دیگرونی تو اوج گریه هام می خوام بخندم می خوام داد بزنم تنهایم تنهام می خوام وقتی می گم تنهام،بخندم منم تو شهر غم زندونی تو غم و غصه دل ارزونیه تو نگو دوست دارم به یه غریبه می شه اون مثل من زندونی تو رسیده اون شبی که تو می خواستی چه بد آخر مهمونی تو گریه نکن که دستامون به دست هم نمی رسه تو رو خدا بهش بگین صبر منم سر اومده خدا به من بگو چرا خوشی بهم نیومده بهش بگین سراغشو از کسو نا کس می گیرم بهش بگین اگه نیاد تو انتظارش میمیرم تو رو به عشقمون قسم اون روزارو یادت بیاد جز آرزوی دیدنت هیچ آرزویی ندارم بازم می گم دوست دارم.کاش عشقمون جون بگیره بازم بیا به کلبمون تا سرو سامون بگیره ببخش اگه قسمت نشد توی چشات نگاه کنم یا سر رو شونت بزارم اسمه تو رو صدا کنم جز تو آخه کیو دارم؟دلیل رفتنت چی بود؟ اون که نخواست پیشم باش.باید خودش صبرم بده خدا گرفتی عشقمو.جواب قلبمو بده
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |