سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعر و متن عاشقانه


نه گل خواهد ز بوستان ها جدائی ، نه دل دارد خیال بی وفائی

ولیکن چرخش چرخ ستمگر زند بر هم رسوم آشنائی . . .
.
.
.
غم زمانه خورم یا فراغ یار کشم ؟ به طاقتی که ندارم کدام بار کشم . . . ؟
.
.
.
غم خانه عشق تو به رضوان ندهم ، یک خار تو را به صد گلستان ندهم

تو معدن عشق آرزوهای منی ، من کفر تو را به گنج ایمان ندهم . . .
.
.
.
یک شب از عمرم صفحاتی خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم

همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ، همه تکرار تمنای تو بود . . .
.
.
.
ای دوست گلی به یادگار بفرست ، گر لایق گل نیستم خار بفرست

از بهر خدا ، نه از بهر دلت ، من پیامی داده ام تو جوابی بفرست !
.
.
.
موجم کردی که بی قرارت باشم ، ابرم کردی که اشک بارت باشم

در سکوت گل جلوه نمودی تا من ، چون خار همیشه در کنارت باشم . . .
.
.
.
سردی نگاهتو بشکن ، فاصله سزای ما نیست ، با تو بودن آرزومه

این جدائی حق ما نیست . . .
.
.
.
نازی که ز لبخند گل یاس هویداست / زیبائی عشق است که در چشم تو پیداست . . .
.
.
.
هر چه باشی نازنین ، ایام خارت میکند / هر چه باشی شیر دل دنیا شکارت میکند

هر چه باشی با لب خندان میان دیگران / عاقبت دست طبیعت اشک بارانت میکند . . .
.
.
.
من از خاری که در بالای دیوار است دانستم / که ناکَس کَس نمیگردد بدین بالا نشستنها
.
.
.
عشق یعنی :

چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ، ذوب شدن بر غم های دوست . . .
.
.
.
ای کاش عشق نبود ، اگر هم بود یکی پیدا میشد که باورش کنه

نه اینکه به عشق شک کنه . . .
.
.
.
همه تردید های دنیا را بگذار روی طاقچه ، تو برای ما بودن باید با ما باشی

لبخند هایت را از طاقچه بردار ، تردیدت را بگذار ، تا ما همیشه برای ما بودن

کم نداشته باشیم تو را . . .
.
.
.
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم / دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم . . .
.
.
.
دوباره فال حافط و دوباره توی فالمی ، همیشه در خیالتم اگرچه بی خیالمی
.
.
.
کار گل زار شود گر تو به بازار آئی / نرخ یوسف شکند جون تو به بازار آئی . . .
.
.
.
یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم
همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ، همه تکرار تمنای تو بود . . .
.
.
.
با هر که حرف دوستی اظهار میکنم / خوابیده دشمنیست که بیدار میکنم . . .
.
.
.
میخوام بگم که خیلی بیستی / اهل دلی مثل بقیه نیستی !
.
.
.
شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی
.
.
.
زندگی
زیباست زشتی‌های آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست!
زندگی آب روانی است روان می‌گذرد... آنچه تقدیر من و توست همان می‌گذرد

.
.
.
باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد
.
.
.
گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری
.
.
.
ای دوست به جز عشق تو در سر من هوسی نیست
جز نقش تو بر صفحه ی دل نقش کسی نیست
.
.
.
کاش کسی تو دلمون پا نمیذاشت... کاش اگه پا میذاشت دلمون رو تنها نمیذاشت... کاش اگه تنها میذاشت رد پاش رو روی دلمون جا نمیذاشت
.
.
.
تو مثل راز بهاری و من رنگ زمستانم. چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم

نوشته شده در یکشنبه 89/4/20ساعت 6:18 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |


نه گل خواهد ز بوستان ها جدائی ، نه دل دارد خیال بی وفائی

ولیکن چرخش چرخ ستمگر زند بر هم رسوم آشنائی . . .
.
.
.
غم زمانه خورم یا فراغ یار کشم ؟ به طاقتی که ندارم کدام بار کشم . . . ؟
.
.
.
غم خانه عشق تو به رضوان ندهم ، یک خار تو را به صد گلستان ندهم

تو معدن عشق آرزوهای منی ، من کفر تو را به گنج ایمان ندهم . . .
.
.
.
یک شب از عمرم صفحاتی خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم

همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ، همه تکرار تمنای تو بود . . .
.
.
.
ای دوست گلی به یادگار بفرست ، گر لایق گل نیستم خار بفرست

از بهر خدا ، نه از بهر دلت ، من پیامی داده ام تو جوابی بفرست !
.
.
.
موجم کردی که بی قرارت باشم ، ابرم کردی که اشک بارت باشم

در سکوت گل جلوه نمودی تا من ، چون خار همیشه در کنارت باشم . . .
.
.
.
سردی نگاهتو بشکن ، فاصله سزای ما نیست ، با تو بودن آرزومه

این جدائی حق ما نیست . . .
.
.
.
نازی که ز لبخند گل یاس هویداست / زیبائی عشق است که در چشم تو پیداست . . .
.
.
.
هر چه باشی نازنین ، ایام خارت میکند / هر چه باشی شیر دل دنیا شکارت میکند

هر چه باشی با لب خندان میان دیگران / عاقبت دست طبیعت اشک بارانت میکند . . .
.
.
.
من از خاری که در بالای دیوار است دانستم / که ناکَس کَس نمیگردد بدین بالا نشستنها
.
.
.
عشق یعنی :

چون خورشید تابیدن بر شب های دوست و چون برف ، ذوب شدن بر غم های دوست . . .
.
.
.
ای کاش عشق نبود ، اگر هم بود یکی پیدا میشد که باورش کنه

نه اینکه به عشق شک کنه . . .
.
.
.
همه تردید های دنیا را بگذار روی طاقچه ، تو برای ما بودن باید با ما باشی

لبخند هایت را از طاقچه بردار ، تردیدت را بگذار ، تا ما همیشه برای ما بودن

کم نداشته باشیم تو را . . .
.
.
.
گر از این منزل ویران به سوی خانه روم / دگر آنجا که روم عاقل و فرزانه روم . . .
.
.
.
دوباره فال حافط و دوباره توی فالمی ، همیشه در خیالتم اگرچه بی خیالمی
.
.
.
کار گل زار شود گر تو به بازار آئی / نرخ یوسف شکند جون تو به بازار آئی . . .
.
.
.
یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم
همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ، همه تکرار تمنای تو بود . . .
.
.
.
با هر که حرف دوستی اظهار میکنم / خوابیده دشمنیست که بیدار میکنم . . .
.
.
.
میخوام بگم که خیلی بیستی / اهل دلی مثل بقیه نیستی !
.
.
.
شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی
.
.
.
زندگی
زیباست زشتی‌های آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست!
زندگی آب روانی است روان می‌گذرد... آنچه تقدیر من و توست همان می‌گذرد

.
.
.
باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد
.
.
.
گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری
.
.
.
ای دوست به جز عشق تو در سر من هوسی نیست
جز نقش تو بر صفحه ی دل نقش کسی نیست
.
.
.
کاش کسی تو دلمون پا نمیذاشت... کاش اگه پا میذاشت دلمون رو تنها نمیذاشت... کاش اگه تنها میذاشت رد پاش رو روی دلمون جا نمیذاشت
.
.
.
تو مثل راز بهاری و من رنگ زمستانم. چگونه دل اسیرت شد قسم به شب نمیدانم

نوشته شده در یکشنبه 89/4/20ساعت 6:18 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

الا اى دختر شیک/ بلند بالا و باریک/ تو مرغی من خروسم/ تو آردک من سبوسم
/تو دینار من فلوسم/ بشو امشب عروسم/ که لبهاتو ببوسم/ تو بیلی من کلنگم/
تو آهو من پلنگم/ تو مستی من ملنگم/ بیا امشب به جنگم/ که من تیمور لنگم/

*
*
گر نیایی تا قیامت انتظارت می کشم. منت عشق از نگاه پر شرابت می کشم.
ناز چندین ساله ی چشم خمارت می کشم. تا نفس باقیست اینجا انتظارت می کشم
*
*
اگه عشقم حقیره ! اگه جسمم کویره ! اگه همیشه تنهام ! اگه خالیه دستام ! برای تو عاشق ترین عاشق دنیام
*
*
دل تمنا میکند تا من بسازم خانه ای / عاشقان کی خانه دارند دل مگر دیوانه ای !؟
*
*
آن شب که شد زندگی ما آغاز ، آغاز شد افسانه این سوز و گداز

دادند به ما دلی و گفتند بسوز ، دیدند که سوختیم گفتند بساز . . .
*
*
تو رفتی و من شدم لحظه شمارت / دو قطره اشک مانده یادگارت

اگر برگشتی و من را ندیدی / بدان که مرده ام از انتظارت . . .
*
*
خسته در حبس زمینم ، ماه من یادم کن

به نگاهی ، به پیامی ، سخنی شادم کن !
*
*
میروم دیگر شما یادم کنید / من که رفتم این غزل ها را شما دفتر کنید

میروم تا دل نبندم دل به خوبی هایتان / باز هم دل بستم و زخمی شدم ، باور کنید . . .
*
*
نگاهی کرد و در به در کرد ، یقین کرد عاشقم بعدش سفر کرد

شکستی خورد و آمد تا بماند ، ولی من رفته بودم ، او ضرر کرد . . .
*
*
سلام ای بی وفای بی مرووت / سلام ای ساز گیتار محبت

سلام کردم نگی تو بی وفائی / وگرنه ما که عاشقیم بی مرووت !!!
*
*
گر نگه دار من آن است که من میدانم / شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد . . .
*
*
من و تو از تبار بی کسانیم / در این غوغا چه کس را کس بدانیم

کسی نشنید فریاد کمک را / کمک کن تا برای هم بمانیم . . .
*
*
من شکستم تا تو را عاشق کنم / بعد من باران فقط آب است و بس

هر که بعد از من سراغت را گرفت / زشت یا زیبا فقط خواب است و بس . . .
*
*
من که گفتم این بهار افسردنی است / من که گفتم این پرستو مردنی است

من که گفتم ای دل بی بند و بار / عشق یعنی رنج ، یعنی انتظار

آه عجب کاری به دستم داد دل / هم شکست و هم شکستم داد دل . . .
*
*
عزیز دلم جدائی مکن / جهان کوچکیست ، بی وفائی مکن

ببخش عاشقت را و منت گذار / من که گریه کردم ، عاشق آزاری مکن . . .
*
*
دل
من دیگه خطا نکن/ با غریبه ها وفا نکن / زندگی رو باختی دل من/ مردمو
شناختی دل من/ تا به کی سروپا حقیقتی/ تا به کی خراب محبتی / همنشین این
واون شدی/ خسته وپریشون خون شدی/ دشت بخت تو کویر شده / مرغ آرزوت اسیر
شده / رو به روت سراب/ پشت سر خراب / ساکت و صبوری دل من/ خیلی ازمن دوری
دل من/

*
*
در گلستان خیالم ندهد هیچ گلی بوی تو را ، تو گل ناز منی از دور می بوسم تو را
*
*
دیابت
لباتم ، خراب اون چشاتم ، عاشق اون صداتم ، بادبون کشتیاتم ، دیوونه نگاتم
، روانیه اداتم ، دیگه بگو چی میخوای ، بخوای نخوای فداتم

*
*
تو دریایی و من موجی اسیرم ، که میخواهم در آغوشت بمیرم . بیا دریای من آغوش برکش ، نمیخواهم جدا از تو بمیرم
*
*
هر چند که از دیده من گم شده ای ، غمخوار و کمک رسان مردم شده ای ، در قصر دلم جواهر عشق منی ، ای خوشکل من شبیه یانگوم شده ای
*
*
اگر باگریه دریایى بسازم
اگر باخنده رویایى‎ ‎بسازم
اگرخنده شوددرمن‎ ‎فراموش
اگر گریه شودبامن‎ ‎هم اغوش
توراهرگزنخواهم‎ ‎کردفراموش
*
*
سیل دریا دیده هرگز بر نمی گردد به جوی
نیست ممکن هرکه عاشق شد دگر عاقل شود
*
*
خیال
می کردی قلب من تاب شکستن نداره منتظری بازم دلم پیش دلت کم بیاره مرام من
تو عاشقی یکدلی و صداقته وقتی میگم نوکرتم این آخر رفاقته

*
*
در پاسخ نامه ام گل یخ دادی
هربار مرا وعده دوزخ دادی
یک بار برو کلاس خیاطی عشق
شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی
*
*
گر
دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای
درد است بدان عاشق شدن از بحررنج است اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق
شکستن صد گناه است

*
*
در این بازار نا مردی به دنبال چه می
گردی نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی برو بگذر از این بازار از
این مستی وطنازی اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی

نوشته شده در یکشنبه 89/4/20ساعت 6:17 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

اشک من بارون غربت / تو دلم غبار حسرت

من برات سوغاتی دارم / یه سبد گل محبت
*
*
گر قضای روزگار تکه کند قلب مرا مینویسم روی هر تکه از آن نام تو را . . .
*
*
با دل عاشق بد نکن ای آدم نامهربون / سنگدل و بی وفا نشو ، یه دل داری اینم نشون . . .
*
*
آنجا که توئی ، رهگذری نیست مرا / جز دوری تو غم دیگری نیست مرا

خواهم که به جانب تو پرواز کنم / حیف است که هیچ بال و پری نیست مرا . . .
*
*
ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است / ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسی محرم اسرار کسی نیست / ما تجربه کردیم ، کسی یار کسی نیست . . .
*
*
لنگر عشق زدم بر دل طوفانی تو / تکیه گاهم شده است ساحل بارانی تو . . .
*
*
در آسمان دل من پرنده پر نمیزنه / تو کلبه غم زده ام محبت سر نمیزنه . . .
*
*
باز هم ثانیه ها اسم تو را جار زدند و دقایق امشب به تو تکرار زدند

سکوتی که در این عقربه ها میچرخید ، نکند در دل تو اسم مرا دار زدند . . .
*
*
من شکستم تا تو را عاشق کنم / بعد من باران فقط آب است و بس

هر که بعد از من سراغت را گرفت / زشت یا زیبا فقط خواب است و بس . . .
*
*
یک نفر امد قرارم را گرفت / برگ و بار و شاخسارم را گرفت

چهار فصل من بهاران بود ، حیف / باد پائیزی بهارم را گرفت

اعتباری داشتم در پیش عشق / با نگاهی ، اعتبارم را گرفت

عشق یا چیزی شبیه عشق بود / آمد و دار و ندارم را گرفت . . .
*
*
چشمی به هم زدیم و دنیا گذشت / دنبال هم ، امروز و فردا گذشت

دل میگه باز فردا را از نو بساز / ای دل غافل دیگه از ما گذشت . . .
*
*
راز دل با یار محرم هم نباید باز گفت / روزی آن محرم اگر بیگانه شد تکلیف چیست ؟
*
*
خوشا آنان که در بازار گیتی خریدار وفا بودند و هستند

خوشا آنان که در راه رفاقت رفیق با وفا بودند و هستند . . .
*
*
گریه در چشمان من طوفان غم دارد ، ولی خنده بر لب میزنم تا کَس نداند راز من . . .
*
*
اگر باغ نگاهم پر ز خار است ، گلم تاراج دست روزگار است

به چشمانت قسم ، با بودن تو ، زمستانی ترین روزم بهار است . . .
*
*
من چه میدانستم دل هر کس ، دل نیست

قلب ها ز آهن و سنگ ، قلب ها بیخبر از عاطفه اند.... من چه میدانستم . . .
*
*
عیب کار از جعبه تقسیم نیست ، سیم سیار دل ما سیم نیست

این هزاران طول موجش را بگیر، دیش احساسات ما تنظیم نیست . . .
*
نوشته شده در یکشنبه 89/4/20ساعت 6:16 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

شنبه تکه ای از ماه را بریدم

برای روز مبادای تو

کمی مهتاب در قلک انداختم

یکشنبه کمی از ابرها باران دزدیدم

فقط برای روز مبادای تو

دوشنبه یک گل ... کمی خورشید

عشق تمام مزارع آفتابگردان را

به خاطر تو در قلک انداختم

سه شنبه پیاده به جنگل رفتم

کمی سبزینه تنه بلند و بالای درختان جنگلی

کمی آبی دریا ... کمی جاده هراز

کمی آرامش آلاچیق کلرد

کمی طرز نگاه سبز ترا

ته جیبم پنهان کردم

خزه بسته بودم تا فاصله قلک

چهارشنبه تکه ای از لبهایم را بریدم

شکل زیباترین لبخند تو

شادی برای روز مبادایت در قلک انداختم

پنج شنبه فقط گریه

برای روز مبادای خودم

و جمعه جنگل .. دریا ...آبی .. گوش ماهی

فلس تازه ماهی های دریایی

و شادی برای آمدن تو ای معجزه

و من سهم خودم را از قلک پس می گیرم

فقط می خندم


نوشته شده در سه شنبه 89/4/15ساعت 4:25 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

شنبه تکه ای از ماه را بریدم

برای روز مبادای تو

کمی مهتاب در قلک انداختم

یکشنبه کمی از ابرها باران دزدیدم

فقط برای روز مبادای تو

دوشنبه یک گل ... کمی خورشید

عشق تمام مزارع آفتابگردان را

به خاطر تو در قلک انداختم

سه شنبه پیاده به جنگل رفتم

کمی سبزینه تنه بلند و بالای درختان جنگلی

کمی آبی دریا ... کمی جاده هراز

کمی آرامش آلاچیق کلرد

کمی طرز نگاه سبز ترا

ته جیبم پنهان کردم

خزه بسته بودم تا فاصله قلک

چهارشنبه تکه ای از لبهایم را بریدم

شکل زیباترین لبخند تو

شادی برای روز مبادایت در قلک انداختم

پنج شنبه فقط گریه

برای روز مبادای خودم

و جمعه جنگل .. دریا ...آبی .. گوش ماهی

فلس تازه ماهی های دریایی

و شادی برای آمدن تو ای معجزه

و من سهم خودم را از قلک پس می گیرم

فقط می خندم


نوشته شده در سه شنبه 89/4/15ساعت 4:24 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

قرار است تو بروی

و قرار است من تظاهر کنم تو هستی

قرار است تو بروی

و قرار است من در تمام جاده های مسیر برگشتت

بی آنکه خانه را ترک بگویم

برایت ترانه هایت را دست تکان دهم!

قرار است تو بروی

و قرار است من قناری های جنگل  چشمانت را

گروگان به سینه بفشارم تا تو زودتر بازگردی

قرار است تو بروی

و من هر شب دست در آغوش شعرهایت

برای ستاره ها خاطره خنده هایمان را قصه شوم

قرار است تو بروی ..

ای آخرین معجزه از دست خدا

ای زندگی دوباره ..... ای عطر هزار باغ بهار نارنج 

قرار است تو بروی و من ورد بخوانم

 ترانه محبوب مشترکمان را

{ واسه برگشتنت هر شب درارو باز میگذارم }


نوشته شده در سه شنبه 89/4/15ساعت 4:23 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

چه حقیر است این عشق،
گر بماند به میان من و تو،
خود بمیرد در خود،
گر ببندد در خود،
و بماند به میان من و تو .
عشق در بسته ،
ناسزایی ست به عشق همگان .
او که سیبی را دوست می دارد،
به همه مهر می ورزد.
که همه از گوهریکتایند.
من به خوبی می دانم،
که ورای من و تو ،
هستی هست ،
عشق ما می میرد،مگر آزادشود..
رفتنت رنج من است ،
رنج من عشق من است ،
پس رهایت خواهم کرد ،
که تو را آزاد دوست می دارم ...

نوشته شده در سه شنبه 89/4/15ساعت 4:19 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت / زندگی تکرار پائیز است باید دید و رفت . . .
.
.
.
در تنور عاشقی سردی مکن ، در مقام عشق نامردی مکن
حرف مردی میزنی مردانه باش ، در سرای عاشقی افسانه باش . . .
.
.
.
سکوت یعنی یه حرف که رو دلمه ، یه اسم که رو لبمه ، یه شرم که تو چشامه و یه ارزو که تو قلبمه ، سکوت یعنی .......
.
.
.
به دریائی گرفتارم که موجش عالمی دارد / که من با دل و دریا و موجش عالمی دارم . . .
.
.
.
یادت همیشه سبز است در خلوت خیالم / خوبم به خوبی تو ، هرچند نپرسی حالم . . .
.
.
.
یک نخ از جامه ارحام تو ما را کافیست / رشته مهری از آن عالم بالا کافیست
گر راضی شوی از من ، همه روزم به شادابی ست / گر نامه ام شود از سوی تو امضا کافیست
.
.
.
عمر من غارت شد ، و غارتگر من دور شد ، من صبوری کردم و غارتگرم مغرور شد . . .
.
.
.
پشت پلکم عکستو نقاشی کردم گلکم ، تو رو میبینم تا وقتی چشم میبندم گلکم
ای پیام این تبسم که رو لبهای منه ، خیلی وقته که به گریه هام میخندم گلکم
.
.
.
هر رهگذری محرم اسرار نگردد ، صحرای نمک زار ، چمن زار نگردد
هرجا که رسیدی مکش طرح رفاقت ، هر کس که به تو یار وفادار نگردد . . .
.
.
.
باید که مهربان بود ، باید که عشق ورزید ، زیرا که زنده بودن ، هر لحظه احتمالیست
.
.
.
زنده باد آن کس که گاهی یادی از ما میکند / از خجالت ما غریبان را غرق دریا میکند
حال ما میپرسد و از مهربانی های خود / این دل رنجور ما را عطر گل ها میکند . . .
.
.
.
جفایت با وفایت هر دو نیکوست / تو را هر جا که باشی دارمت دوست . . .
.
.
.
زدی تیری به قلبم رد نکردم / جدائی را تو کردی ، من نکردم . . .
.
.
.
در انتظار دیدنت به دشت غم نشسته ام / رها نکن دل مرا بیا که دل شکسته ام . . .
.
.
.
تو اگر میدانستی ,که چه زخمی دارد که چه دردی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن ،از من خسته نمی پرسیدی آه ای سرو , چرا تنهایی ؟
.
.
.
روی
آن شیشه تبدار تورا"ها" کردم،اسم زیبای تورابانفسم جاکردم،شیشه بدجوردلش
ابری وبارانی شد،شیشه رایک شبه تبدیل به دریاکردم، باسرانگشت کشیدم به دلش
عکس تورا،عکس زیبای توراسیرتماشا کردم

.
.
.
غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست ، و من امشب قسم خوردم تو را هرگز نرنجانم . . .
.
.
.
ای دوست پای هر گلی خار مشو ، با هر که دم از عشق میزند یار مشو . . .
نوشته شده در سه شنبه 89/4/15ساعت 4:18 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |


دل من دیگه خطا نکن/ با غریبه ها وفا نکن / زندگی رو باختی دل من/
مردمو شناختی دل من/ تا به کی سروپا حقیقتی/ تا به کی خراب محبتی / همنشین
این واون شدی/ خسته وپریشون خون شدی/ دشت بخت تو کویر شده / مرغ آرزوت
اسیر شده / رو به روت سراب/ پشت سر خراب / ساکت و صبوری دل من/ خیلی ازمن
دوری دل من/

*
*
در گلستان خیالم ندهد هیچ گلی بوی تو را ، تو گل ناز منی از دور می بوسم تو را
*
*
دیابت
لباتم ، خراب اون چشاتم ، عاشق اون صداتم ، بادبون کشتیاتم ، دیوونه نگاتم
، روانیه اداتم ، دیگه بگو چی میخوای ، بخوای نخوای فداتم

*
*
تو دریایی و من موجی اسیرم ، که میخواهم در آغوشت بمیرم . بیا دریای من آغوش برکش ، نمیخواهم جدا از تو بمیرم
*
*
هر چند که از دیده من گم شده ای ، غمخوار و کمک رسان مردم شده ای ، در قصر دلم جواهر عشق منی ، ای خوشکل من شبیه یانگوم شده ای
*
*
اگر باگریه دریایى بسازم
اگر باخنده رویایى‎ ‎بسازم
اگرخنده شوددرمن‎ ‎فراموش
اگر گریه شودبامن‎ ‎هم اغوش
توراهرگزنخواهم‎ ‎کردفراموش
*
*
سیل دریا دیده هرگز بر نمی گردد به جوی
نیست ممکن هرکه عاشق شد دگر عاقل شود
*
*
خیال
می کردی قلب من تاب شکستن نداره منتظری بازم دلم پیش دلت کم بیاره مرام من
تو عاشقی یکدلی و صداقته وقتی میگم نوکرتم این آخر رفاقته

*
*
در پاسخ نامه ام گل یخ دادی
هربار مرا وعده دوزخ دادی
یک بار برو کلاس خیاطی عشق
شاید که خدا کرد و به ما نخ دادی
*
*
گر
دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای
درد است بدان عاشق شدن از بحررنج است اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق
شکستن صد گناه است

*
*
در این بازار نا مردی به دنبال چه می
گردی نمی یابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی برو بگذر از این بازار از
این مستی وطنازی اگر چون کوه هم باشی در این دنیا تو می بازی

نوشته شده در سه شنبه 89/4/15ساعت 4:16 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس