چکه های خاطره از کوچه های حادثه به آرامی می گذرم ، با دستهایم چشمانم را محو می کنم تا ببینم آن کوچه بن بست تنهایی عشق را... دلم عجیب هوای دیدنت را بی کس و تنها ماندی ! جواب صفحه های سفیدت را چه دهم که من نیز بی وفایی را از زمانه آموختم. می دانم دلت آنقدر بزرگ و دریایی است که مرهم زخم های بی کس ام باقی بمانی و یک امشب دیگر را با من تا سحرگاهان همنوا شوی. به سراغت نیامدم چون روح نبودی تا ببینی که چگونه تو خود گفتی که دنیا حالا از آن حرفهای و اما باز هم تو ای حریم پاک و بی آ لایشم! می خواهم ترکت کنم و هیچ گاه به سوی صفحه های قلم خورده ای که خود بر رویت حک کردم ، باز نگردم . شاید اینگونه مجبور نباشی دستهای سفیدت را به زیر چکه های دلتنگی ام بگیری و له شوی و گیسوانم را بر تن لطیفت احساس کنی. لحظه ، لحظه ای است جادوئی... ! در کنج خلوت این اتاق دستهای دختری ، آرام صندوقچه ای را مهر می کند و زمزمه ای در زیر لب دارد . نوایش ضعیف نیست اما هیچ کس نمی تواند بفهمد او چه می گفت و دیگر نمی گوید... نیمه دم به دم این عشق می شد بیشتر آمد و در خلوتم دمساز شد...گفتگوها بین ما آغاز شد گفتی که چو خورشید زنم سوی تو پر چو ماه میکشم از پنجره سر افسوس که خورشید شدی وقت غروب اندوه که ماه شدی وقت سحر یکی در آرزوی دیدن توست،یکی در حسرت بوسیدن توست،ولی من ساده و بی ادعایم ، تمام هستی ام خندیدن توست میتونی نگاهم نکنی اما نمیتونی جلو زندگی دفتری از خاطرهاست یک نفر در دل به چه مانند کنم حالت چشمان ترا ؟ به غزلهای نوازشگر حافظ در شب ؟ یا به الماس سیاهی که بشویندش در جام شراب ؟ به چه مانند کنم؟؟؟ زچشمت اگرچه که دورم هنوز
پر از اوج و عشق و غرورم هنوز
به یاد گذشته صبورم هنوز
دل شیشه دارم بلورم هنوز
پر از فکر راه عبورم هنوز
گذشتم لی غرق نورم هنوز
پر از یاد و شوق و مرورم هنوز وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود
ای کاش ..... خداوند ... % عشق %غرور %دروغ زیرا اگر عشق نبود انسان ازروی غرور دروغ نمی گفت.. عشق یعنی جام لبریز از شراب عشق یعنی تشنگی یعنی سراب عشق یعنی خواستن و له له زدن عشق یعنی سوختن و پر پر عشق یعنی سال های عمر سخت عشق یعنی زهر شیرین،بخت تلخ عشق یعنی با" خدا یا "ساختن عشق یعنی چون همیشه باختن عشق یعنی حسرت شب های گرم عشق یعنی یاد یک رویای نرم عشق یعنی یک بیابان خاطره عشق یعنی دیوار بدون پنجره عشق یعنی گفتنی با گوش کر عشق یعنی دیدنی با چشم کور عشق یعنی تا ابد بی سر نوشت عشق یعنی اخر خط بهشت عشق یعنی گم شدن در لحظه ها عشق یعنی ابیه بی انتها عشق یعنی یک سوال بی جواب عشق یعنی رفتن توی خواب
کرده است ، دستانم را کمی کنار می زنم و از لا به لای انگشتان لرزانم
نیم نگاهی به گذشته ناتمامم می اندازم ، چیز زیادی نیست و از من نیز چیزی
نمانده است جز آیینه زلالی که از آن گله دارم که چرا حقیقت زندگی را از
من پنهان کرد... !؟ و تو ای سنگ صبور لحظه لحظه های عمر کوتاه من ، چقدر
باران زده شیدای روزهای آشنایی گرفتار تگرگی بی پایان شد و اینگونه سیلاب
عشق در مسیر طغیان آمال و آرزوهایم تبدیل به سرابی شد.
غزل در تاب یاسمن تب کرد و تا صبح نالید ، نبودی تا ببینی که آسمان چه بی
قرار و معصومانه اشک می ریخت و تن سرد مرا نوازش می کرد ، نبودی تا ببینی
که چگونه چشمانم در انتظارت ماند و نیامدی...
فدای تو و چشمانت ، تو خود گفتی آبیِِِ آرامشِ دریا فدای نگاهت ، تو خود
گفتی سرخی آتشین شقایق ها فدای قلب کوچکت...
رنگین اثری نیست و تمام آبی ها و قرمزها برایم رنگ باخته اند ، از تو نیز
به خاطر دو رنگ بودنت شکوه ای ندارم ، چون دیگر دنیا برای من بی رنگ است!
تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من ای حضورم از تو تازه ای نگاهم
از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم مثل عاشقی به غربت
مثل مجروحی به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو تجربه کردن مرگه
زندگی کردن بی تو من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و
گریه شب به تو حجرت کرده بودم با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم خونه لبریز سکوته خونه از خاطره
خالی من پر از میل زوالم عشق من تو در چه حالی
شب آواره وبی حس وحال...درسرم سودای جامی بی زوال پرسه ای آغاز کردیم در
خیال...دل به یاد آورد ایام وصال از جدایی یک دو سالی می گذشت...یک دو سال
ازعمررفت وبرنگشت دل به یاد آورد اول بار را...خاطرات اولین دیدار را آن
نظربازی و آن اسراررا...آن دو چشم مست آهووار را همچو رازی مبهم و سر بسته
بود...چون من از تکرار او هم خسته بود آمد و هم آشیان شد با من او...هم
نشین و هم زبان شد با من او دامنش شد خوابگاه خستگی...اینچنین آغاز شد
دلبستگی وای از آن شب زنده داری تا سحر...وای از آن عمری که با او شد بسر
مست او بودم زدنیا بی خبر...دم به دم این عشق می شد
چشامو بگیری . میتونی بگی دوستت ندارم اما نمیتونی بگی دوستم نداشته باش .
میتونی از پیشم بری اما نمیتونی بگی دنبالم نیا . پس نگاهت میکنم ، دوستت
دارم ،تا ابد به دنبالت میام
شب یک نفر در دل خاک یک نفر همدم خوشبختی هاست یک نفر همسفر سختی هاست چشم
تا باز کنیم عمرمان می گذرد ما همه همسفریم پس بیایم باهم مهربونتر باشیم
به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن
بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق
تقصیر چشمای تو بود ، وگرنه ما کجا و عشق ؟
سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت
بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت
تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس
تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس
عشقمو دست کم نگیر درسته مجنون نمیشم
وقتی که گریه می کنی حریف بارون نمیشم
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن
به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن
هنوز یه قطره اشکتو به صد تا دریا نمی دم
یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمی دم
همین روزا بخاطرت به سیم آخر می زنم
قصه عاشقیمونو تو شهرمون جار می زنم
اگــر غصه بارید از مـاه و سال
شـکستند اگر قاب یــاد مــرا
ســفر چاره دردهایم نـشد
سـتاره شدن کار سختی نبود
پــر از خاطرات قشنگ توام
تو آسمون آرزوت هزار تا بادبادک بود
تنگ بلوری دلت درست مثل دل من
کلی لبش پریده بود همش پره ترک بود
وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی
توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود
چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم
که رو گل کدوممون قایق شاپرک بود ؟
تقویم که از روزا گذشت دلم یه جوری لرزید
راستش دلم خونه ی تردید و هراس و شک بود
دیگه نه از تو خبری بود ، نه از آرزوهات
قحطی مژده و روزای خوش و قاصدک بود
یادم میاد روزی رو که هوا گرفته بود و
اشکای سرخ آسمون آروم و نم نمک بود
تو در جواب پرسشم فقط همینو گفتی
عاشقیمون یه بازی شاید ، یه الک دولک بود
نه باورم نمی شه که تو اینو گفته باشی
کسی که تا دیروز برام تو کل دنیا تک بود
قصه ی با تو بودن و می شه فقط یه جور گفت
کسی که رو زخمای قلب من مثل نمک بود
نمی بخشمت
ولی اگه تو چشمای کسی که دوستش داری نیگاه کنی لبخند میزنی
******************************************
وقتی با کسی که عاشقشی هستی نمیتونی هر چی تو دلت هست به زبون بیاری..
ولی وقتی با کسی که دوستش داری هستی ..این کارو میتونی بکنی...
********************************************
وقتی با کسی که عاشقشی هستی معمولا تو رفتارت راحت نیستی و خجالت میکشی
ولی وقتی با کسی که دوستش داری هستی...
تو خودت هستی و هر کاری دوست داری میکنی
*********************************************
تو نمیتونی به طور مستقیم تو چشمای اونی که عاشقشی نیگاه کنی
ولی تو میتونی همیشه با لبخند و مستقیم تو چشمای کسی که دوستش داری نیگاه کنی
*********************************************
وقتی کسی که عاشقشی گریه میکنه تو هم به همراه او اشک میریزی
ولی وقتی کسی که دوستش داری گریه میکنه تو فقط تسکینش میدی...
*********************************************
وقتی با کسی که عاشقشی روبرو میشی.. قلبت تندتر میزنه
ولی وقتی با کسی که دوستش داری روبرو میشی فقط خوشحال میشی..
********************************************
وقتی با کسی که عاشقشی... هستی زمستون پیش چشمات مثل بهاره
ولی وقتی با کسی که دوستش داری هستی ..زمستون فقط زیباست ..همین
1) "ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم." – سام کین
2)
"من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، و مهم نیست که چه کار
می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛ اگر مقدر شده که دو نفر با هم
باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت." – جولیا رابرتز
3) "دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی، به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم." – ناشناس
4) "زندگی به ما آموخته که عشق در نگاه خیره به یکدیگر نیست، بلکه در یک سو نگریستن است." – آنتونیو دو سنت اگزوپری
5) "در عشق حقیقی، کوتاهترین فاصله بسیار طولانی است و از طولانی ترین فاصله ها می توان پل زد." –هانس نوون
6) "عشق یعنی وقتی دور هستید دلتنگ شوید اما از درون احساس گرما کنید چون در قلبتان به هم نزدیکید." –کی نودسن
7) "اگر هر بار که لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل کف دست بود." – ناشناس
8) "بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید." –هلن کلر
9) "این عشق نیست که دنیا را می چرخاند، عشق چیزی است که چرخش آنرا ارزشمند می کند." – فرانکلین پی جونز
10) "اگر معنای عشق را می فهمم، همه به خاطر توست." – هرمان هسه
در همه جای دنیا عاشق می شوند، از عشق دست می کشند یا در عذاب عشقند.
عبارات عاشقانه به شما کمک می کند تا عمیق ترین افکار و احساساتتان را در
زمانهایی که کلمات به راحتی بر زبانتان جاری نمی شوند، ابراز کنید. در
اینگونه مواقع علیرغم تمام تلاشتان برای پیدا کردن کلمات و جملات، هیچ
کلمه ای به ذهنتان نمی رسد.
ممکن است ذاتاً یک نویسنده یا شاعر
به دنیا نیامده باشید، درست است. اما توانایی انتخاب دارید. پس بهترین و
زیباترین عبارت عاشقانه را انتخاب کنید که حرف دلتان را به عزیزتان برساند
تا او بفهمد که در عمق ذهن و قلبتان چه می گذرد.
وقتی کلمات به
یاریتان نمی آیند، اجازه بدهید عبارات عاشقانه کمک حالتان باشند. اجازه
بدهید عبارات عاشقانه به شما کمک کند افکارتان را به زیبایی بر صفحه کاغذ
نقاشی کنید.
چه برای کارت تبریک روز ولنتاین باشد، چه برای
سالگرد دوستی یا ازدواج، یا نامه ها یاایمیل های عاشقانه، اگر نمی دانید
چه بگویید و چه بنویسید، اصلاً نگران نباشید.
با عبارات عاشقانه عشقتان را جاری کنید و ببینید که این جملات چطور به کارت، نامه یا پیام شما جان می بخشد.
چرا همین امروز امتحان نمی کنید؟
سه چیز را نمی آفرید
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |