English : I Love You الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند، و تو از او رسم محبت بیاموزی . عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاریست. عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه پنهان کردن قلبی ست که به اسفناک ترین حالت شکسته شده . عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه نداشتن شانه های محکمی ست که بتوانی به آن تکیه کنی آسمان را هوای بوسه بر خاک است باران بهانه است دیگه چی می خوای ؟. مگه سیاهتر از کیش و مات شدن غرورم رنگی هست هر چی آرزوی خوبه مال تو باز من مانده ام و خلوتی سرد خاطراتی زبگذشته ای دور یاد عشقی که با حسرت و درد رفت و خاموش شد در دل گور روی ویرا نه های امیدم دست افسونگری شمعی افروخت مرده یی چشم پر اتشش را از دل گور بر چشم من دوخت ناله کردم که ای وای: این اوست در دلم از نگاهش هراسی خنده ای لبانش گذر کرد کای هوسران مرا می شناسی؟ قلبم از فرط اندوه لرزید وای بر من... وای بر من که دیوانه بودم وای بر من که من کشتم اورا وه که با او چه بیگانه بودم او به من دلسپرد و به جز رنج کی شد از عشق من حاصل او با ... پا نهادم بر روی دل او من به او رنج و اندوه دادم من به خاک سیاهش نشاندم وای بر من خدایا خدایا من به اغوش گورش کشاندم در سکوت لبم ناله پیچید شعله شمع مستانه لرزید چشم من از دل تیرگیها قطره اشکی در ان چشمها دیدم همچو طفلی پشیمان دویدم تا که در پایش بیوفتم تا بگویم که دیوانه بودم می توانی به من رحمت اری؟ دامنم شمع را سرنگون کرد چشمها در سیاهی فرو رفت ناله کردم مرو صبر کن صبر لیکن او رفت بی گفتگو رفت اگه کسی دیونه ات بود عاشقش باش اگه عاشقته دوسش داشته باش اگه دوستت داشته باشه بهش علاقه نشون بده اگه بهت علاقه نشون داد ، فقط بهش یه لبخند بزن اینطوری وقتی همیشه ازش یه پله عقب تر باشی اگه یه وقتی خسته شد و یه پله ازت عقب موند تازه میشید مثل هم اگر تو دنیا قرار بود جای چیزی باشم دوست داشتم جای اشک تو باشم که توی چشمات متولد شم روی پلکات جون بگیرم روی لبهایت بمیرم اعتیاد یک بیماری عاشقانه است و عشق . بیماری اعتیاد گونه. بی درنگ پس از یافتن روحیه اعتیاد آورم از مواد اعتیاد آور دوری گزیدم. و هرگز به نوع خفیف تر آن نیز،چون سیگار ، پیپ ،کامپیتر یا ماهواره روی نیاوردم. اما به طور احمقانه ای فراموش کردم ازاعتیاد آور ترین آنها _ عشق را میگویم _ دست کشم . و اکنون برای دیگر بار می خواهم معتاد شوم. معتاد نگاهی . . . صدایی . . . و معشوقی که عاشق باشد شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادم خداحافظ ، ولی هرگز نخواهی رفت از یادم خداحافظ ، و این یعنی در اندوه تو می میرم در این تنهایی مطلق ، که می بندد به زنجیرم و بی تو لحظه ای حتی دلم طاقت نمی آرد و برف نا امیدی بر سرم یکریز می بارد چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟ چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟ خداحافظ ، تو ای بانوی شب های غزل خوانی خداحافظ ، به پایان آمد این دیدار پنهانی خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!
با تـــو بودن با تــو بودن مرا درد و فقانی بود روزی ز اشکم اه و دادی بود روزی مرا یاس خوش بویی هم نوا کرد ز دل غم و دردم سوا کرد مرا با اطلسی هم خانه کردند ز دل هم مرا دیوانه کردند مرا بااب باران شسته بودند چو اهو در کوهساران کشته بودند مرا باب تمنا بود روزی ز تنهایی ماوا بود روزی مرا سنگ صبورم را شکستند مرا تنهای تنها باز بستند
Persian : dooset daram
Italian : Ti amo
German : Ich liebe Dich
Turkish : Seni Seviyurum
French : Je t"aime
Greek : S"ayapo
Spanish : Te quiero
Hindi : Mai tumase pyre karati hun
Arabic : Ana Behibak
Iranian : Man doosat daram
Japanese : Kimi o ai shiteru
Yugoslavian : Ya te volim
عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ، بلکه نداشتن کسی است که
هرچی که خاطره داری مال من
اون روزای عاشقونه مال تو
این شبای بیقراری مال من
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |