اسم تو قشنگ ترین قصه برای گفتنه خداحافظ گل لادن .تموم عاشقا باختن خداحافظ همین حالا، همین حالا که من تنهام
به تو عادت کرده بودم ای به من نزدیک تر از من ای حضورم از تو تازه ای نگاهم از تو روشن به تو عادت کرده بودم مثل گلبرگی به شبنم مثل عاشقی به غربت مثل مجروحی به مرهم لحظه در لحظه عذابه لحظه های من بی تو تجربه کردن مرگه زندگی کردن بی تو من که در گریزم از من به تو عادت کرده بودم از سکوت و گریه شب به تو حجرت کرده بودم با گل و سنگ و ستاره از تو صحبت کرده بودم خلوت خاطره هامو با تو قسمت کرده بودم خونه لبریز سکوته خونه از خاطره خالی من پر از میل زوالم عشق من تو در چه حالی من هم شبی به خاطره تبدیل میشوم خط میخورم زهستی و تعطیل میشوم بر دوش خاک حامله تحمیل میشوم با فصل تلخ خاتمه تکمیل میشوم قابیل مرگ، نعش مرا میکِشَد به دوش کم کم شبیه قصه هابیل میشوم از اشک و آه و خاطره تشکیل میشوم در آسمان به آیینه تبدیل میشوم
به تو عادت کرده بودم
گفتی می خوام بهت بگم همین روزا مسافرم
سفر همیشه قصه رفتن و دلتنگیه
دلم نمیاد که بگم به خاطر دلم بمون
عکس عاشقانه عکس های عاشقانه عکس عاشقانه عکس های عاشقانه
اسم تو قشنگ ترین قصه واسه شنفتنه
غنچه ی نجیب اسم تو روی باغ لبم
بهترین غنچه ی لذت برای شکفتنه
لحظه ی طلایی نوازش گیسوی تو
مثل ناز دست روی خواب چمن کشیدنه
داغی وسوسه ی گرفتن دستای تو
کوره ی بزرگ خورشید و توی خواب دیدنه
تو چی هستی ؟
تو چی هستی که تماشا کردنت
مثل پر به آسمون گشودنه
تو کی هستی ؟
تو کی هستی که تمام لحظه ها
بی تو بودن ، مثل با تو بودنه
زیر نور خیس بارون ، مخمل سبز چشات
جنگل جادویی در به دری های منه
گیسوی بلند تو ، که شعری از رهاییه
زنجیر سیاه موندن برای پای منه
ببین هم گریه هام از عشق .چه زندونی برام ساختن
خداحافظ گل پونه .گل تنهای بی خونه
لالایی ها دیگه خوابی به چشمونم نمی شونه
یکی با چشمای نازش دل کوچیکمو لرزوند
یکی با دست ناپاکش گلای باغچمو سوزوند
تو این شب های تو در تو . خداحافظ گل شب بو
هنوز آوار تنهایی داره می باره از هر سو
خداحافظ گل مریم .گل مظلوم پر دردم
نشد با این تن زخمی به آغوش تو برگردم
نشد تا بغض چشماتو به خواب قصه بسپارم
از این فصل سکوت و شب غم بارونو بردارم
نمی دونی چه دلتنگم از این خواب زمستونی
تو که بیدار بیداری بگو از شب چی می دونی
تو این رویای سر دم گم .خداحافظ گل گندم
تو هم بازیچه ای بودی . تو دست سرد این مردم
خداحافظ گل پونه . که بارونی نمی تونی
...طلسم بغضو برداره .از این پاییز دیوونه خداحافظ .....!
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمگین، به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو میدید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده اس
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده اس
خداحافظ واسه اینکه نبندی دل به رؤیا ها
بدونی بی تو و با تو، همینه رسم این دنیا
خداحافظ خداحافظ
همین حالا
خداحافظ
خدا پرسیدم دوست دارید بندگانتان چه بیاموزند؟ گفت: "بیاموزند که آنها نمی
توانند کسی را وادار کنند، عاشقشان باشد" "بیاموزند که انسانهایی هستند که
آنها را دوست دارند اما نمی دانند که چگونه عشقشان را ابراز کنند..."
من هم شبی به خواب زمین میروم فرو
من هم شبی قسم به خدا مثل قصهها
حک میکند غروب مرا شاعری به سنگ
یک شب شبیه شاپرکی میپرم ز خاک
ای به من نزدیک تر از من
ای حضورم از تو تازه
ای نگاهم از تو روشن
به تو عادت کرده بودم
مثل گلبرگی به شبنم
مثل عاشقی به غربت
مثل مجروحی به مرهم
لحظه در لحظه عذابه
لحظه های من بی تو
تجربه کردن مرگه
زندگی کردن بی تو
من که در گریزم از من
به تو عادت کرده بودم
از سکوت و گریه شب
به تو حجرت کرده بودم
با گل و سنگ و ستاره
از تو صحبت کرده بودم
خلوت خاطره هامو
با تو قسمت کرده بودم
خونه لبریز سکوته
خونه از خاطره خالی
من پر از میل زوالم
عشق من تو در چه حالی
«باید برم» برای تو فقط یه حرف ساده بود
کاشکی می دیدی قلب من به زیر پات افتاده بود
شاید گناه تو نبود، شاید که تقصیر منه
شاید که این عاقبتِ این جوری عاشق شدنه
به من نگو جدایی هم قسمتی از زندگیه
همیشه یک نفر میره آدم و تنها می ذاره
میره یه دنیا خاطره پشت سرش جا می ذاره
همیشه یک دل غریب یه گوشه تنها می مونه
یکی مسافر و یکی این وره دنیا می مونه
اما بدون با رفتنت از تن خستم میره جون
بمون برای کوچهای که بی تو لبریزه غمه
ابری تر از آسمونش ابرای چشمای منه
بمون واسه خونهای که محتاج عطر تن توست
بمون واسه پنجره ای که عاشق دیدن توست!
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |