من منتظرت شدم ولی در نزدی بر زخم دلم گل معطر نزدی گفتی که اگر شود می آیم اما مرد این دل و آخرش به او سر نزدی ********** هر چه بر من گذشت حقم بود من از این بیشتر سزاوارم تو گناهی نداری ای زیبا مرگ بر من که دوستت دارم ********** هرگز انتظار ********** من به دو ********** تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست / ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست ********** آرزو دارم ********** مهر تو به مهر خاتم ندهم ،وصلت به دم مسیح مریم ندهم،عشقت به هزار باغ خرما ندهم،یکدم غم تو به هر دو عالم ندهم ********** سفری غریب ********** تو رو خواستن اشتباه بود - تو رو دیدن یه گناه بود - دلم از گناه نترسید - که وجودت چون پناه بود ********** تو بودی باور من-تو یار و یاور من- تو بودی عشق اول-رفیق آخر من- تو بودی شور هستی-رفیق خوب مستی-تو بودی کعبه ی عشق-مثل خدا پرستی ********** اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز ********** من برنده ام ... چون نجواهایم را به ترانه های ماندگار تبدیل می کنم. ********** من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم من فقط عاشق اینم بگی از همه بیزاری دو سه روز پیدام نشه و ببینم چه حالی داری من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم اینقدر زنده بمونم تا بجای تو بمیرم من فقط عاشق اینم روزایی که با تو تنهام کار و بار زندگیمو بزارم برای فردا من فقط عاشق اینم وقتی از همه از کلافم بشینم یه گوشه دنج موهای تو رو ببافم عاشق اون لحظه ام که پشت پنجره بشینم حواست به من نباشه دزدکی تو رو ببینم من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم اینقدر زنده بمونم تا بجای تو بمیرم گفتی: غزل بگو! چه بگویم؟ مجال کو؟ شیرین من، برای غزل شور و حال کو؟ پر می زند دلم به هوای غزل، ولی گیرم هوای پر زدنم هست، بال کو؟ گیرم به فال نیک بگیریم بهار را چشم و دلی برای تماشا و فال کو؟ تقویم چهارفصل دلم را ورق زدم آن برگهای سبز سرآغاز سال کو؟ رفتیم و پرسش دل ما بی جواب ماند حال سؤال و حوصله قیل و قال کو؟ شعرهایم ترانه نیست حرف عاشقانه نیست آواز خوش هزاره نیست شعرهایم همه درد است و این درد، بهانه نیست شعرهایم رنگ ندارد، ... وزن و آهنگ ندارد گفته بودم شعر من ترانه نیست پاییز است و هرگز بهاره نیست شعرهایم دردهای کهنه است دردی که هرگز غریبه نیست شعرهایم هرچه هست از خوب از بد بهترین از این برایم سرایه نیست از عشق هرچه بیشتر میشنویم سیرابتر میشویم و از دوست داشتن هر چه بیشتر ، تشنه تر ************************ عشق همواره با اشک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر ************************ عشق خشن است و شدید و در عین حال ناپایدار و نامطمئن و دوست داشتن لطیف است و نرم و در عین حال پایدار و سرشار از اطمینان ************************ عشق بینائی را میگیرد و دوست داشتن میدهد ************************ عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن نشنو از نی ، نی حصیری بی نواست بشنو از دل ، دل حریم کبریاست نی بسوزد خاک و خاکستر شود دل بسوزد خانه ی دلبر شود ********** هی فلانی می دانی ؟ می گویند رسم زندگی چنین است... می آیند.... می مانند.... عادت می دهند.... ومی روند. وتو در خود می مانی و تو تنها می مانی راستی نگفتی رسم تونیز چنین است؟.... مثل همه فلانی ها....؟ ********** ********** عشق این است که تو با صدای من سخن بگویی و با چشمان من ببینی و هستی را با انگشتان من کشف کنی ********** نمی دونم که چرا هر وقت به تو می رسم ، نمی توانم از تو بگویم. برای گفتنت واژه کم می آورم. به هر حال ، بدان که بیشتر از این حرف ها و واژه ها برایم معنا می دهی ********** من چه کنم خیال تو منو رها نمی کنه اما دلت به وعده هاش یه کم وفا نمی کنه من ندیدم کسی رو که مثل تو موندگار باشه آدم خودش رو که تو دل اینجوری جا نمی کنه ********** شبی به دست من از شوق سیب دادی تو نگو که چشم و دلم را فریب دادی تو تو آشنای دل خسته ام نبودی حیف و درد را به دل این غریب دادی تو. ********** تقدیم به تو ********** من منتظرت شدم ولی در نزدی بر زخم دلم گل معطر نزدی گفتی که اگر شود می آیم اما مرد این دل و آخرش به او سر نزدی ********** هر چه بر من گذشت حقم بود من از این بیشتر سزاوارم تو گناهی نداری ای زیبا مرگ بر من که دوستت دارم ********** هرگز انتظار ********** من به دو ********** تکیه بر دوست مکن محرم اسرار کسی نیست / ما تجربه کردیم کسی یار کسی نیست ********** آرزو دارم ********** مهر تو به مهر خاتم ندهم ،وصلت به دم مسیح مریم ندهم،عشقت به هزار باغ خرما ندهم،یکدم غم تو به هر دو عالم ندهم ********** سفری غریب ********** تو رو خواستن اشتباه بود - تو رو دیدن یه گناه بود - دلم از گناه نترسید - که وجودت چون پناه بود ********** تو بودی باور من-تو یار و یاور من- تو بودی عشق اول-رفیق آخر من- تو بودی شور هستی-رفیق خوب مستی-تو بودی کعبه ی عشق-مثل خدا پرستی ********** اندیشیدن به پایان هر چیز شیرینی حضورش را تلخ می کند... بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز ********** من برنده ام ... چون نجواهایم را به ترانه های ماندگار تبدیل می کنم. ********** دل آدم ها به اندازه ی حرفهاشون بزرگ نیست ... اما اگه حرفاشون از دل باشه می تونه بزرگترین آدم ها رو بسازه ********** همیشه واسه گلی خاک گلدون باش که اگه به آسمون هم رسید یادش باشه ریشش کجاست ********** آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی ماه است که او را پایبند می کند ********** اگر برگ درخت در پاییز نمی افتاد، جایی برای روئیدن برگ های بهاری پیدا نمی شد. ********** آن کس که با داشته های خوب خود خوشحال نیست ، با برآورده شدن آرزوهایش نیز خوشحال نخواهد بود. ********** درازترین سفر با یک گام برداشتن آغاز می شود. ********** باران را ********** جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسپار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست. ********** وفای شمع را ********** زندگی مثل دوچرخه سواری می مونه ..واسه حفظ تعادلت همیشه باید در حرکت باشی ....آلبرت انیشتن ********** صدا کن مرا ********** من که می دونم یه روزی میمیرم از نداشتنت گر چه دیگه عادت شده تو رو از خدا خواستنت من که می دونم آخرش ق می کنم تو بی کسی ولی اینو هم می دونم به داد من نمیرسی من که می دونم دل تو یه قلب ساده نمی خواد حتی واسه یه لحظه هم با دل من راه نمی اد من که می دونم من مثل زمینم و تو آسمون هیچ وقت بهت نمیرسم اخه زیاده فاصلمون من که می دونم عزیزم سرتو خیلی شلوغه حتی اگه بهم بگی دوستم داری یه دروغه من که می دونم همیشه کسی هست از عشق واست بگه منو این دل دیوونه واسه چی بخوای دیگه؟ من که می دونم پیش من نمی آی اما هنوز منتظرم هنوز واسه نگاه تو حیرونم و در به درم من که می دونم هیچ وقت عشق تو از یاد نمیره خوب می دونم یه روز دلم از دوریت آخر میمیره!! عشق عشق یعنی خلوت و راز و نیاز
ندارم مرا همانقدر دوست داشته باشی که دوستت دارم. این توقعی است
غیرمنصفانه! من باید عاشق تو باشم - در حد ممکن عشق, و آرزومند آن باشم که
مرا بخواهی - هرقدر که می خواهی
چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو. به دو چیزاعتقاد دارم یکی خدا
ودیگری تو من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری خوشبختی تو. من
این دنیا را برای دو چیز میخواهم یکی تو و دیگری برای با تو موندن
شبی عاشق شوی .آرزو دارم بفهثمی درد را .تلخی برخوردهای سرد را .می رسد
روزی که بی من سر کنی .می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی ...
داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی
ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه
اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم
اگر
کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست اگر کلمه دوستت دارم
راضی کننده و تسکین دهنده قلب هاست اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی
هاست اگر کلمه دوستت دارم نشانگر عشق راستین من به توست اگر کلمه دوستت
دارم کلید زندان من و توست پس با تمام وجود فریاد میزنم دوستت دارم
که : یادت در ذهنم و عشقت در قلبم و عطر مهربانیت در تمام وجودم است عزیزم
محبت را در پاکی نگاهت و صداقت را در وجود مهربانت معنی کردم وبدان که
زیباترین لحظه هایم در کنار تو بودن است
ندارم مرا همانقدر دوست داشته باشی که دوستت دارم. این توقعی است
غیرمنصفانه! من باید عاشق تو باشم - در حد ممکن عشق, و آرزومند آن باشم که
مرا بخواهی - هرقدر که می خواهی
چیز عشق می ورزم یکی تو و دیگری وجود تو. به دو چیزاعتقاد دارم یکی خدا
ودیگری تو من در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو ودیگری خوشبختی تو. من
این دنیا را برای دو چیز میخواهم یکی تو و دیگری برای با تو موندن
شبی عاشق شوی .آرزو دارم بفهثمی درد را .تلخی برخوردهای سرد را .می رسد
روزی که بی من سر کنی .می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی ...
داشتم توی چشمای قشنگت،سفری که بر نگشتم غرق شدم توی نگاهت، دل ساده ی
ساده کوله بار سفرم بود،چشم تو مثل یه سایه همجا همسفرم بود،من همون لحظه
اول آخر راهو میدیدم،تپش عشق و تو رگهام عاشقانه می چشیدم
دوست دارم ، چون بی هیچ چشم داشتی به زمین می آید. این فاصله را با تمام
عشق طی می کند تا به ما اهالی خاک نوید تازگی و آبادانی بدهد.
نازم که بعد از سوختن ...به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد...نه چون
انسان که بعد از رفتن همدم... گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد
که صدایت زیباترین نوای عالم است صدا کن مرا که صدایت قلب شکسته ام را
تسکین میدهد صدا کن مرا تا بدانم که هنوز از یاد نبرده ای مرا نشسته ام تا
شاید صدایم کنی صدایم کنی ومحبت بی دریقت را نثارم کنی
عشق یعنی محبت و سوز و گداز
عشق یعنی سوز بی ماوای ساز
عشق یعنی نغمه ای از روی ناز
عشق یعنی کوی ایمان و امید
عشق یعنی یک بغل یاس سپید
عشق یعنی یک ترنم از یه یار
عشق یعنی سبزی باغ و بهار
عشق یعنی لحظه دیدار یار
عشق یعنی انتهای انتظار
عشق یعنی وعده بوس و کنار
عشق یعنی یک تبسم بر لب زیبای یار
عشق یعنی حس نرم اطلسی
عشق یعنی با خدا در بی کسی
عشق یعنی همکلام بی صدا
عشق یعنی بی نهایت تا خدا
عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هر چه بینی عکس یار
عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر
عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی از فراقش سوختن
عشق یعنی سر به در اویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن
عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی لحظه های التهاب
عشق یعنی بنده فرمان شدن
عشق یعنی تا ابد رسوا شدن
عشق یعنی گم شدن در کوی دوست
عشق یعنی هر چه در دل آرزوست
عشق یعنی یک تیمم یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز
عشق یعنی یک تبسم یک نگاه
عشق یعنی یک تکیه گاه و جان پناه
عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن
عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن
عشق یعنی پیش محبوبت بمیر
عشق یعنی از رضایش عمر گیر
عشق یعنی زندگی را بندگی
عشق یعنی بندگ آزادگی
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |