1) “ما نه برای یافتن فردی کامل، بلکه برای دیدن کامل یک فرد ناکامل عاشق میشویم.” 2) “من باور دارم که دو انسان از قلبشان به هم متصلند، 3) “دوستت دارم نه به خاطر اینکه چه کسی هستی، به این خاطر که وقتی با توام چه کسی میشوم.” 4) “زندگی به ما آموخته که عشق در نگاه خیره به یکدیگر نیست، بلکه در یک سو نگریستن است.” 5) “در عشق حقیقی، کوتاهترین فاصله بسیار طولانی است و از طولانی ترین فاصله ها میتوان پل زد.” 6) “عشق یعنی وقتی دور هستید دلتنگ شوید اما از درون احساس گرما کنید چون در قلبتان به هم نزدیکید.” 7) “اگر هر بار که لبخند بر لبانم می نشانی، می توانستم به آسمان بروم و ستاره ای بچینم، آسمان شب دیگر مثل کف دست بود.” “بهترین و زیباترین چیزها در دنیا قابل دیدن و لمس کردن نیستند—باید آنها را با قلبتان احساس کنید.” 9) “این عشق نیست که دنیا را می چرخاند، عشق چیزی است که چرخش دنیا را ارزشمند می کند.” 10) “اگر معنای عشق را می فهمم، همه به خاطر توست.” تا تو با منی زمانه با من است
اگر برای تو شعری عاشقانه بخوانم این شعر تا ابد با تو خواهد زیست حتی وقی که من دیگر نباشم یا وقتی که دیگر میان ما عشقی نباشد شعر عاشقانه بیشتر از آدمها می ماند عاشقانت تو را ترک می کنند اما شعر عاشقانه همیشه با تو خواهد بود پس بگذار برایت شعری عاشقانه بخوانم! شعری از اعماق جان? که مرا به یاد تو آورد...... شعری که همیشه با تو بماند.
می خواهم امشب از ماه قول بگیرم که هر وقت دلم برایت تنگ شد
در دایره حضورش تو را به من نشان دهد
می خواهم امشب با رازقی ها عهد ببندم
هر وقت دلم هوای تو را کرد
عطر حضور مهربان تو را با من هم قسمت کنند
می خواهم امشب با دریای خاطره ها قرار بگذارم
که هروقت امواج پر تلاطم یادها خواستند قایق احساس مرا بشکنند
دست امید و آرزوی تو مرا نجات دهد
می خواهم امشب با تمام قلب هایی که احساس مرا می فهمند و می شنوند
پیمان ببندم که هر وقت صدای قلب بی قرار مرا هم شنیدند
عشقم را سوار بر ضربانهای بی تابی به تو برسانند ...
" نازنینم،
این دل نوشته از آن توست، تو که هر دم ندایی بر لبانم هستی، تو که نور
امیدی بر چشمان منی. شانه هایت را جایگاه امن گریه کردن می دانم، تو را
برای دوست داشتن دوست می دارم. فاصله بین ما چه غوغا کرده است، کجایی زیبا ترینم که دلم آشوب بر پا کرده است. تو می دانی که من عاشق ترینم، نازنینم با
تو من صادق ترینم. تو آنی، که آنی دل ربودی از من و من سر مست و مدهوش
گفتم:... دوستت دارم! تو همانی که نمی دانی که چگونه با صدایت دل می نوازی
و با نگاهت نور می پردازی... نازنینم، تو بدان که من عاشق ترینم، این منم که بی تو ... تنها ترینم!
نازنینم، بهترینم ... این منم، عاشق ترینم!
سام کین
و مهم نیست که چه کار می کنید، که هستید و کجا زندگی می کنید؛ اگر مقدر
شده که دو نفر با هم باشند، هیچ مرز و مانعی بین آنها وجود نخواهد داشت.”
جولیا رابرتز
ناشناس
آنتونیو دو سنت اگزوپری
هانس نوون
کی نودسن
ناشناس
هلن کلر
فرانکلین پی جونز
هرمان هسه
پسر گفت : نه ، نیستی
دختر با نگاهی مضطرب پرسید : آیا حاضری تکه ای از قلبت را تا ابد به من بدهی ؟
پسر خندید و گفت : نه ، نمیدهم
دختر با گریه پرسید : آیا در هنگام جدایی گریه خواهی کرد ؟
پسر دوباره گفت : نه ، نمیکنم
دختر با دلی شکسته از جا بلند شد در حالی که قطره های الماس اشک چشمانش را نوازش
میکرد ، پسر اما دست دختر را گرفت ، در چشمانش خیره شد و گفت :
تو به انداره ی ماه زیبا نیستی بلکه بسیار زیباتر از آن هستی
من تمام قلبم را تا ابد به تو خواهم داد نه تکه ای کوچک از آن را
و اگر از من جدا شوی من گریه نخواهم کرد بلکه خواهم مرد.
بخت و کام جاودانه با من است
تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است
یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با من است
ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است
برگ عیش و جام و چنگ اگرچه نیست
رقص و مستی و ترانه با من است
گفتمش مراد من به خنده گفت
لابه از تو و بهانه با من است
گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است
هر کَسَش گرفته دامن نیاز
ناز چشمش این میانه با من است
خواب نازت ای پری ز سر پرید
شب خوشت که شب فسانه با من است
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |