تا (لعنت به این روزگار لعنتی که نمیذاره بحال خودم باشم لعنت بهش لعنت به همه ی اونایی که نمیذارن) اه گوش دوباره انگار محکم نمیدانم و یا که بگذار اه و و لغزش ولی چون تو خود گفتی پس شاید در مرواریدهای که از صدف نگاه تو مرا ولی فقط به امانت گرفتم پس چرا برروی محبوبم لحظه ای درنگ کن انگار بگذار حکم حبس و جرم من عین تو شین من قاف عشق ما ست با نگاه کردن به این تصویر چه حسی بهتون دست می ده؟؟ باز دلم هوا تو کرده
به یاد روزهایی که دیگه بر نمی گرده
به یاد نفس هــای آخر تو
که شب و روز منو غمناک کرده
به یاد خنده های شیرین تو
که منو محو تو کرده
به یاد عـشق تــو به من
که پیوند منو تو رو با هم جور دیگه کرده
به یاد روزهای خوش با تو بودن
که حالا منو از زندگی سـیر کرده
بــه یاد بـی مهری هایی که
دل من در حق تو کرده
بــه یاد کارها و حـرفهایـی که
می خواسته و نکـرده یک پنجره برای دیدن یک پنجره برای شنیــــــــــــــــــدن یک پنجره که مثل حلقه ی چاهــــــــــــــــــــــــی در انتهای خود به قلب زمین می رســـــــــــــــــــــــــــــــــــــد و باز می شود به سوی وسعت این مهربانی مکرر آبی رنـــــــــــــــــــــــگ یک پنجره که دست های کوچک تنهایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی را از بخشش شبانه ی عطر ستاره های کریــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم سرشار می و می شود از خورشید را به غربت گل های شمعدانی مهمان کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد یک پنجره برای من کافیســــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــ*ـ*ـ*ـ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت *ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ*ـــ ـــــ ــــــ ـــــ ـــــ ــــ ـــــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ* *ــــــــــــــــــــــــــــــ*ــــــ ـــــ ــــ ـــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ* *ـــــــــــــــــــــــــ *ــــ ـــ ــــ ــــ ـــ*ــــــــــــــــــــــــــــــــ* *ـــــــــــــــــــــــــ*ــ ـــ ـــ ـ*ـــــــــــــــــــــــــــــ* *ــــــــــــــــــــــ*ـ ـ*ـــــــــــــــــــــــ* *ـــــــــــــــــــــ*ــــــــــــــــــــ* *ـــــــــــــــــــــــــــــ* *ــــــــــــــــ* *ــــــ* * * عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست . . . . .بلکه صبر کردن و ادامه دادن است
این هم قطره ای از دریای وجودم برای تو عزیز دلم تا به حال حرفهایم را با لبهای نگاهم بازگو می کردم ولی امشب می خواهم با زبان قلم برایت سخن بگویم تا بار دیگر ثابت کنم که لحظه لحظه زندگی ام تو را فریاد می زند . امشب آمده ام با اشک هایم با تو سخن بگویم , با دانه های شفاف عشق که از اعماق جانم جاری می شوند ... صفحات دفتر آشنایی ما هر روز با عطر جدیدی از عشق ورق می خورد و من مانده ام که آیا خواهم توانست بار عشق تو را به مقصد برسانم یا نه ؟ دوست دارم تو در کنار من بهترین لحظه ها را تجربه کنی , دوست دارم تو نیز به مانند من طراوت عشق در چشمانت حلقه زند , دوست دارم در کنار من مملو از عشق باشی , مملو از عطر امید شبها که بی حضور تو , خاطرات مشترکمان را با دیدگانی اشکبارمرور می کنم تصویر چشمانی را می بینم که مهربانانه چشم به چشمانم دوخته اند و من برای استشمام عطر تو آن را در آغوش خواهم کشید کاش می شد با تو و در کنار تو عشق را در آغوش کشید مهربان یاور زندگی ام در این شب مهتابی که می دانم دلتنگ عطر بارانی , اشکهایم را تقدیم قلب دریاییت می کنم اما نه . . . می دانم دوست نداری اشکی از چشمانم جاری شود پس با صدایی که از اعماق وجودم بیرون می آید فریاد می زنم از صمیم قلبی که به راهت باختم دوستت دارم. عشــق عشــــق عشـــــــق نمی دانم که این عشق چگونه بر کویر خشک قلبم بارید که دل بی خبرم عاشق شد و به عشقش می بالد . . . نمی دانم می داند که با دیدنش می رود از تن و جانم خستگی . . . نمی دانم تا کی عاشق می ماند . . . نمی دانم می داند بدون او بی قرارم ، هیچم ، پیچم . . . نمی دانم می داند در انتظار فردای با او بودنم . . . نمی دانم چگونه سر کنم لحظات بی او بودن را . . . نمی دانم می داند که هیچگاه عشق واقعی نمی میرد . . . نمی دانم می داند دوست ندارم در رویای کسی دیگر باشم . . . . !
حالا تو زندگی این حس برات بوجود اومده (احساسش کردی) که دلت برای کسی اون
قدر (اون قدر) تنگ میشه که دوست داری اونو از رویاهات بیرون بکشی و توی
دنیای واقعی بغلش کنی
ای محببوبم
کن
صدا می اید
نبضها
تر روی میز محاکمه میکوبند
شاید گناهم فزونی یافته
شاید من سرقتی کرده ام
از یاد برده ام
خاطراتم را مرور کنم..............
یادم امد اخرین
بار عطر ارکیده ها را از
اغوش تو گرفتم
رزهای سرخ را از دستان تو چیدم
یادم می اید ان شب طعم
بوسه را در حضور
گوشواره های تو چشیدم
من انها را که ندزدیم
اخرین بار
دوست دارم
جرم من چیست؟
لحظه ی وداع
درخشانی را
برداشتم
متهم به دزدی کرده اند
انها را هم که ندزیدم
جرم من چیست؟
این گونه نبضها
میز محاکمه میکوبند ؟
حکم را قلبم صادر کرده است
برایت بخوانم
من
ابد در زندان تو ست
ما
کنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد
آنجـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا
عشق فراموش کردن نیست . . . . . . . . . بلکه بخشیدن است
عشق گوش دادن نیست . . . . . . . . . . بلکه درک کردن است
عشق دیدن نیست . . . . . . . . . . . . . . بلکه احساس کردن است
الهی تا زمان باشد تو باشی زمین و آسمان باشد تو باشی
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |