شعر و متن عاشقانه
بیابرای من بگو بگودلت ازچی پره
بگوبرام ازروزگار ازروزگاری که همه
ازش گله میکنن وکاری نداره به گله
بیابرای من بگوازبازی های سرنوشت
بگوبرام ازخودت وچیزایی که خدانوشت
تاتوبیای این روزگارکارشوبامن میکنه
زودتربیاتوروخدا نذارکه بی تو بگذرم
نذارکه بی توبگذرم ازجاده های بی نشون
جاده هایی که فقط میشه باهم ازشون بگذریم
روز روزگارومیبینی که بیخودی میان ومیرن
فقط میخوان گفته باشن که چی کردوکی نکرد
کاشکی روزی بیادکه روزگار هم نتونه کاری کنه
کاشکی روزی بیاد که انتظارتموم شه
اون روزفقط وقتی میادکه خدامنو به توبرسونه
نوشته شده در یکشنبه 92/11/20ساعت
2:55 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |