شعر و متن عاشقانه
به تو می اندیشم باز تصویر تو را می بینم در سیاهی شب شوم خیال من دگر زین سفر طولانی بر نخواهم گشتن چون در این شهر پراز حادثه ها همه چیز افسانه است همه کس بیگانه است عشق ها با همه زیبایی زیر این گنبد نیلگون طبیعت مرده است خانه ی عشق دگر فرسوده است کاشکی میگفتی بعد از این جای من غمزده کیست؟ قصه ی وصف تو را در همه جا چه کسی خواهد گفت؟ چه کسی نام تورا خواهد برد؟؟؟؟؟
نوشته شده در شنبه 90/1/6ساعت
10:55 صبح توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |