قسم خوردم که پا به پای تو مسیر جاده عشق را بپویم
اما جاده عشق همراهی نمی کند
قسم خوردم که همراه تو آرامش دریای عشق را حس کنم
اما دریای عشق سرابی بیش نبود
قسم خوردم تا لحظه مرگ ، عشقی جز تو در قلبم نباشد
اما حس می کنم تو عشقم را فراموش کرده ای
قسم خوردم تنها امید قلب بیقرارم ، نگاه چشمهای مهربانت باشد
اما تو نگاه زیبایت را از من پنهان می کنی
قسم خوردم تا آخرین نفس دوستت بدارم و عاشقت باشم
اما می دانم که تو دیگر دوستم نداری
قسم خوردم جز عشق تو ، هیچ عشقی را به قلبم راه ندهم
اما فهمیدم که تو معنای عشق مرا از یاد برده ای
قسم خوردم از غم عشق تو دیوانه شوم و بمیرم
اما فهمیدم که حتی برای مردن هم خیلی دیر شده خیلی !
شاید هیچ وقت احساس مرا درک نکنی و عشق مرا نادیده بگیری
اما سوگند یک عاشق ، هرگز شکستنی نیست
پس باز هم قسم می خورم که هرگز و هرگز سوگندهایم را نشکنم
و تا پای جان عاشق بمانم و عاشق بمیرم
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |