دنیا را بد ساختند کسی را که دوست داری تورا دوست نمی دارد . کسی که تورا دوست دارد تو دوستش نداری . ولی کسی که تو را دوست دارد و تو نیز دوستش داری به رسم آیین زندگی هرگز به هم نمی رسید واین زجری است . زندگی یعنی این دیشب
خنجری بر شانه هایم لانه دارد نازنین هست اگر زخمی دلم صد شانه دارد نازنبن ما تمام کوچه های درد را پیموده ایم در پس این کوچه عشقت خانه دارد نازنین دست در دامان هر کس میزنم بی حاصلست دامنت در آسمان گلخانه دارد نازنین غنچه ی چشمان تو تا باز شد ژروانه هم ذرهای از سوختن ژروا ندارد نازنین شعر عشق تو مرا بی خود نمیخواند به خویش بیت هایش خنجری جانانه دارد نازنین
عاشق تنها
من آن مسافرم آن مسافر عاشق مسافری به دل آرزوهایم که بردم رنج از آنها آنها که دل بردی من عاشق هستند من که از آرزوهایم گذشتم ولی از تو نمی گذرم توی عشق من بیا درد من را بشنو نگو که دوستم نداری باورم کن که جز تو کسی یار من نیست
داشتم تو گورستان عشق قدم میزدم خیلی تعجب کردم تا چشم کار می کرد قبر
بود.پیش خودم گفتم یعنی این قدر قلب شکسته وجود داره؟؟همین طور که می رفتم
متوجه یک دل شدم انگار تازه خاک شده بود.جلو رفتم و دیدم روی سنگ قبر چند
تا برگ افتاده کنار قبر نشستم و براش دعا کردم وقتی برگ ها را کنار زدم
...اون دل همون کسی بود که باعث شده بود دل من خیلی پیش ها بمیره
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |