شعر و متن عاشقانه
قرار است تو بروی و قرار است من تظاهر کنم تو هستی قرار است تو بروی و قرار است من در تمام جاده های مسیر برگشتت بی آنکه خانه را ترک بگویم برایت ترانه هایت را دست تکان دهم! قرار است تو بروی و قرار است من قناری های جنگل چشمانت را گروگان به سینه بفشارم تا تو زودتر بازگردی قرار است تو بروی و من هر شب دست در آغوش شعرهایت برای ستاره ها خاطره خنده هایمان را قصه شوم قرار است تو بروی .. ای آخرین معجزه از دست خدا ای زندگی دوباره ..... ای عطر هزار باغ بهار نارنج قرار است تو بروی و من ورد بخوانم ترانه محبوب مشترکمان را { واسه برگشتنت هر شب درارو باز میگذارم }
نوشته شده در سه شنبه 89/4/15ساعت
4:23 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |