شعر و متن عاشقانه
ای دل ز من بریده، ز یادم نمی روی ***وی پا ز من کشیده، ز یادم نمی روی
ای رفته از برابر چشمم به کوی غیر***اشکم بدیده دیده، ز یادم نمی روی
ای ساده دل کبوتر از باز بی خبر***وز دست من پریده، ز یادم نمی روی
آن چشم را به روی چه کس باز می کنی؟***ای آهوی رمیده، ز یادم نمی روی
در سایه ی کدام نهالی روم به خواب؟***ای نخل بر رسیده، ز یادم نمی روی
دانم که امشبم به سحرگه نمی رسد***ای جلوه ی سپیده، ز یادم نمی روی
تا خواند این غزل ز من آن سرو ناز، گفت***ای بید قد خمیده، ز یادم نمی روی
نوشته شده در شنبه 88/1/1ساعت
3:57 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |