عشقولانه فلسفی تو آسمون عاشقی ستاره پیدانکنی / مدیون اشکای منی اگه فراموشم کنی امروز رفتم دکتر ، گفت رگهای قلبت بسته شده ! شرمنده دیگه راهی برای بیرون اومدنت نیست
بس که در تدبیر فردا مانده ایم/با همیم اما چه تنها مانده ایم/در کلاس جمع و تفریق زمان/عاشقیم اما تنها مانده ایم
اندکی آهسته تر زیر این باران بمان ، ابر را بوسیده ام تا بوسه بارانت کند
سودای دلم قسمت هر بی سر و پا نیست / خوش باش که یک لحظه دلم از تو جدا نیست
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم ز بی آبی ، ولی با خفت و خواری ، پی شبنم نمیگردم...
با خون غم نوشتم غربت مکان ما نیست / از یاد بردن دوست ، هرگز کار ما نیست . . .
جفایت با وفایت هر دو نیکوست / تو را هر جا که باشی دارمت دوست . .
زدی تیری به قلبم رد نکردم / جدائی را تو کردی ، من نکردم . . .
در انتظار دیدنت به دشت غم نشسته ام / رها نکن دل مرا بیا که دل شکسته ام . . .
به دریائی گرفتارم که موجش عالمی دارد / که من با دل و دریا و موجش عالمی دارم . . .
یادت همیشه سبز است در خلوت خیالم / خوبم به خوبی تو ، هرچند نپرسی حالم . . .
در غمگین ترین لحظات زندگیم شادم که کسی نمیداند که چقدر غمگینم . . .
زندگی چیدن سیبی است که باید چید و رفت / زندگی تکرار پائیز است باید دید و رفت . . .
هر دو بالم را شکستی باورم را پس بده / مانده خالی خالی هستی ام را پس بده
دفتر شهر را پر پر کن اما خوب من / اشک های بیت بیت دفترم را پس بده
به کم نور ترین ستاره ها قانع باش ، چرا که چشم همه به سوی پر نور ترین ستاره هاست
نه از قایق نه از قایق مینویسم ، نه از زخم شقایق مینویسم
به یاد لحظه های با تو بودن ، به یاد آن دقایق مینویسم . . .
در تنور عاشقی سرد مکن ، در مقام عشق نامردی مکن
حرف مردی میزنی مردانه باش ، در سرای عاشقی افسانه باش . . .
سکوت یعنی یه حرف که رو دلمه ، یه اسم که رو لبمه ، یه شرم که تو چشامه و یه ارزو که تو قلبمه ، سکوت یعنی .......
خاک شد هرکه بر این خاک زیست ? خاک چه داند که در این خاک کیست
سرانجام که باید در خاک رفت ? خوشا آنکه پاک آمد و پاک رفت . . .
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت من را / ولی من باز پنهانی تو را هم آرزو کردم
گاه برای ساختن باید ویران کرد ، گاه برای داشتن باید گذشت و گاه در اوج تمنا باید نخواست . . .
عمر من غارت شد ، و غارتگر من دور شد ، من صبوری کردم و غارتگرم مغرور شد . . .
دود اگر بالا نشیند کسر شأن شعله نیست ، جای چشم ابرو نگیرد ، گرچه او بالاتر است .
هر رهگذری محرم اسرار نگردد ، صحرای نمک زار ، چمن زار نگردد
هرجا که رسیدی مکش طرح رفاقت ، هر کس که به تو یار وفادار نگردد . . .
دم هرچی رفیقه گرم،
کمر هرچی نا رفیقه خم،
روی هرچی بی مرامه کم،
برای دشمنات آرزوی زلزله بم
زیر چشم دشمنات نم،
ایشالا نبینی غم . . .
شلوار چهار سالگیت رو بپوش ! ببین چقدر تنگ شده برات اندازه همون دلم تنگ شده برات !
تنها داروئی که 2 خاصیت داره چشم های قشنگ توست که هم آرومم میکنه هم داغون !
بوسه ابتکاریست از طبیعت ، برای زمانیکه احساس در کلام نمی گنجد . . . میبوسمت
باید که مهربان بود ، باید که عشق ورزید ، زیرا که زنده بودن ، هر لحظه احتمالیست
شاید نشود به گذشته بازگشت و یک آغاز زیبا ساخت ، ولی میشود هم اکنون آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |