شعر و متن عاشقانه
از چشمهای من هیجان را گرفته اید این روزها عجب خودتان را گرفته اید با این سکوت و نگاه و غضب به چشم حرف و کلام و دهان را گرفته اید حرف بدی نمی زنم اما شما به فحش از این غزل تمام بیان را گرفته اید اردیبهشت نیست که اردی جهنم است لبهای سرختان که دهان را گرفته اید خانم جسارت است ببخشید یک سوال ! با اخمتان کجای جهان را گرفته اید ؟ خانم شما که درس نخواندید پس کجا ؟ کِی د کترای زخم زبان را گرفته اید ؟ خانم جواب نامه ندادید بس نبود ؟ دیگر جرا کبوترمان را گرفته اید ؟ خانم اجالتاًً برویمآخر غزل نه اینکه وقت نیست امان را گرفته اید اما به ما نیامده دل کندن از شما ...
نوشته شده در چهارشنبه 92/1/14ساعت
5:54 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |