همانطور که خواسته بودم: غروب شده محبوب من آهسته آهسته از تپه پرگل و پراز خوشه گندم به سمت پائین می آید. ا ی عقل ،مرا یاری کن تا به دیدا ر او عنان کف ندهم،زیا او لحظه ای دیگر از کنار خانه من خواهد گذشت. محبوب من ، به من نگاه نکن زیرا اگر نگاه تو آنطور که من میخواهم پرمهروعاشقانه نباشد،از غصه خواهم مرد.محبوب من با من حرف نزن زیرا اگر صدای تو آنقدر که میخواهم گرم و شیرین نباشد،از غصه جان خواهم داد . نخستین عشق ::::::::::::::::::::::: LOVE FIRST::::::::::::::::::::::::::::::::: میگویند : نخستین عشق که در شباب زندگی وجود انسان را فرا میگیرد هرگز فراموش شدنِ نیست و آتش سوزاننده آن عقل و دین انسان را پایمال میکند. من میگویم :که عشق از نخستین روز تا واپسین دم مرگ بشر را چون شمعی فروزان زنده نگه میدارد و نشاط و شادمانی به او میبخشد دل بی عشق انسان را به دیار جنون میبرد و بلای دل صاحبدلان عشق است ولی همین بلا سرمستی دل انگیزی دارد که شاید از سرچشمه حیات ابدی فروزندگی خاصی را گرفته و منعکس میکند نظر شما چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تصور کنید که در یک شب سرد ، در جنگل میخواهید آتش روشن کنید تا خود را گرم کنید .برای این کار بین روزنامه و هیزم، حق انتخاب دارید کدامیک ؟؟؟؟؟؟ روزنامه سریعتر میتواند شعله بزرگی درست کند ، اما سریعتر هم خاموش میشود اما هیزم ممکن است به مدت زمان طولانی نیاز داشته باشد تا شعله ور شود ،اما به آرامی و یکنواخت . عاشق شدن ساده است ، اما خلق یک رابطه سالم ، مستلرم کار سخت میباشد
دلم از خیلی روزا با کسی نیست تو دلم فریاد و فریاد رسی نیست شدم اون هرز گیاهی که گلا پرپر دستهای خار و خسی نیست دیگه دل با کسی نیست دیگه فریاد رسی نیست آسمون ابری شده دیگه خار و خسی نیست بارون از ابرا سبک تر می پره هر کسی سر به سوی خودش داره مثل لاک پشت تو خودم قایم شدم دیگه هیچ کس دلم و نمیبره دیگه دل با کسی نیست دیگه فریاد رسی نیست آسمون ابری شده دیگه خار و خسی نیست ماهیها از پاشوره بیرون افتاده شاپرکها پراشون زخمی شده نکنه تو گله بره هامون گذر گرگ بیابون افتاده دیگه دل با کسی نیست دیگه فریاد رسی نیست آسمون ابری شده دیگه خار و خسی نیست گر تو درد عاشقی می کشیدی تو هم زهر جدایی را به تلخی می چشیدی تو هم چون من به مرگ ارزوها می رسیدی پشیمون می شدی از اینکه عشق رو افریدی... دیکته بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد سارا به سین سفره مان ایمان ندارد بعد از همان تصمیم کبری ابرها هم یا سیل می بارد و یا باران ندارد بابا انارو سیب و نان را می نویسد حتی برای خواندنش دندان ندارد انگار بابا همکلاس اولی هاست هی می نویسد این ندارد آن ندارد بنویس کی آن مرد در باران میاید این انتظار خیسمان پایان ندارد ایمان برادر گوش کن نقطه سر خط بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد چه دنیایی...عاشق کسی میشی که...خودش عاشق کس دیگست... واسه کسی میمیری...که خودش واسه کس دیگه میمیره... دلم خیلی گریه میخواد... اون که این جوری بود...چرا بهم گفت: دوست دارم...چرا گفت عاشقتم؟؟؟ چرا؟؟؟ دلم خیلی گریه میخواد...خیلی...
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |