سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعر و متن عاشقانه

اى پرنده مهاجر
سفرت سلامت اما..!
به کجا میرى عزیزم
قفسه تمام دنیا
روى شاخه هاى دورى
چه خوشى داره صبورى
وقتى خورشیدى نباشه

تو همیشه سوتو کورى



دلم هواتو کرده آسمان ابری شده

نمیدونی چه جوری دلم درگیر شده

میدونستی دوست دارم چرا اینطور می کنی

چرا آزارم میدی و منو غمگین می کنی



گویند در کوهساران چشمه ایست به نام محبت

و از آن رودی جاریست به نام محبت

و در آخر آن رود دریاچه ایست بنام جدایی

  


نمی دانم چرا ما انسان ها عادت داریم آبی وسیع آسمان را رها کنیم و جذب آبی کوچک چشمانی شویم که عمقی ندارد با اینکه می دانیم روزی بسته خواهد شد اما آسمان کی بسته خواهد شد


گاهی وقتا زندگی کردن پرنده ها توی قفس از هر کاری بهتره

به شرطی که اون پرنده تو باشی و اون قفس دل یارت


ای که از یار وفا می طلبی یار کجاست؟

همه یارند ولی یار وفا دار کجاست


عشق را با تو تجربه کردم ، امید به زندگی را در تو آموختم 

محبت را در قلب تو یافتم ، ای شاپرک شبهای تنهاییم با هر تپش قلبم می گویم

دوستت دارم 

چشمان همیشه عاشقم در انتظار توست



نوشته شده در شنبه 88/12/15ساعت 12:44 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس