سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعر و متن عاشقانه

اون روزا که بی تو پرپر می زدم کجا بودی؟

هر چی خونه تو کوچس در می زدم کجا بودی؟

اون روزا که به هوای دین چشمای تو

من به هر خیابونی سر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که از غم عاشقی و دیوونگیت

به دل دیوونه خنجر می زدم کجا بودی؟

اون کسی که واسه تو ساز می زنه خونش کجاس؟

لااقل از اون که بهتر میزدم کجا بودی؟

اون روزایی که به خاطر پسندیدن تو

به دسام گل معطر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که اسمتو نوشته بودم رو دیوار

نقش تو رو سنگ مرمر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که عکسای ناز تو رو با کلی ذوق

روی برگای تو دفتر می زدم کجا بودی؟

اون روزا که هر کسی می اومد و ، منو می خواس

نه ، به جای حرف آخر می زدم کجا بودی؟

گفتی من واست بهونه میارم ، نق می زنم

به خدا از اون که کمتر می زدم کجا بودی؟

ببینم اون روزا که نامه هاتو با قاصدک

روی بالای کبوتر می زدم کجا بودی؟

وقتی که رو سرنوشت خط خطیم با کلی بغض

سه تا بعله مکرر می زدم کجا بودی


نوشته شده در جمعه 87/12/30ساعت 12:28 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

 

گاه
می اندیشم -میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری تو توانایی بخشش
داری دستهای تو توانایی آن را دارد -که مرا زندگانی بخشد چشمهای تو به من
میبخشد شور عشق و مستی و تو چون مصرع شعری زیبا سطر برجسته ای از زندگی من
هستی دفتر عمر مرا ، با وجود تو شکوهی دیگر رونقی دیگر هست میتوانی تو به
من

 

 

خدایا نظر بدن


نوشته شده در جمعه 87/12/30ساعت 12:24 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

Www.Bia2Net.ir


نوشته شده در جمعه 87/12/30ساعت 12:22 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

 

>>>>>>>>>>><<<<<<<<<  

خدایا چرا عشق را آفریدی...

خدایا تو که عشق را افریدی          چرا صبری به همراهش ندادی


خدایا من شدم مست رویش         خراب ان دو ابروی کمانش

خدایا این که بود با ان دو خالش      یکی بر لب یکی بر گونه هایش

خدایا دادی تو دستش به دستم      زبان او ببرید هر دو دستم

خدایا نوشیدم از جام شرابش         شدم محو رخ مانند ماهش

خدایا او مگر فرصت به من داد         امان از عشق یکسو ای دادبیداد

خدایا رفتنش اتش بر افروخت         از ان لحظه دلم در یاد او سوخت

خدایا این نه ان بودا که دیدم           دران هنگام گویی حوری دیدم 

خدایا من همان مورم که بودم          ولی در پیش او این هم نبودم



نوشته شده در جمعه 87/12/30ساعت 12:21 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

  دختره از پسره پرسید من خوشگلم؟گفت نه .گفت دوستم
داری؟گفت نوچ؟گفت اگه بمیرم برام گریه میکنی؟ گفت اصلا؟دختره چشماش پر از
اشک شد. هیچی نگفت:پسره بغلش کرد گفت:تو خوشگل نیستی زیبا ترین
هستی.تورودوست ندارم چون عاشقتم. اگه تو بمیری برات گریه نمیکنم چون من هم
میمرم گفتم زندگی چند بخش است؟؟ گفت:: دو بخش گفتم کدامند؟؟ گفت : کودکی،
پیری گفتم: پس جوانی چه شد؟؟ گفت : با عشق ساخت...... با بی وفایی سوخت


نوشته شده در جمعه 87/12/30ساعت 12:21 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

دور اما نزدیک

درسته دستامون از هم دوره دلامون که دور نمیشه

دل من جز با دل تو با دلی که جور نمیشه

تقدیم به نفسم


نوشته شده در جمعه 87/12/30ساعت 12:20 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

بوسه یعنی وصل شیرین دو لب          
      بوسه یعنی خلسه در اعماق شب
      بوسه یعنی مستی از مشروب عشق
      بوسه یعنی آتش و گرمای تب
      بوسه یعنی لذت از دلدادگی
      لذت از شب , لذت از دیوانگی
      بوسه یعنی حس طعم خوب عشق
      طعم شیرینی به رنگ سادگی
      بوسه آغازی برای ما شدن
      لحظه ای با دلبری تنها شدن
      بوسه سرفصل کتاب عاشقی
      بوسه رمز وارد دلها شدن
      بوسه آتش می زند بر جسم و جان
      بوسه یعنی عشق من , با من بمان
      شرم در دلدادگی بی معنی است
      بوسه بر می دارد این شرم از میان
      طعم شیرین عسل از بوسه است
      پاسخ هر بوسه ای یک بوسه است
      بهترین هدیه پس از یک انتظار
      بشنوید از من فقط یک بوسه است
      بوسه را تکرار می باید نمود
      بوسه یعنی عشق و آواز و سرود
      بوسه یعنی وصل جانها از دولب
            بوسه یعنی پر زدن , یعنی صعود


نوشته شده در جمعه 87/12/30ساعت 12:19 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

   

*********

تنهایی

 

سکوت تنهایــــــــــی ام را تو بشکن :

 

با زمزمه هـــات ، با ترانه هــــات،

 

با هیــــــاهوی خنده هـــات ، با آوای کلمــــات ،

 

 با گرمای دستــــات ، با نور دیدگــــانت ، با هیاهوی شادی هـــات

 

بشکــــــن و خورد کن سکوت تنهایـــــــی ام را ...

 

بگــــــــذار انعکــاس آن چیزی بـــاشد جز تنهایــــــــی ...

 

بگــــــــذار آن برگشت تو باشــــی ...


نوشته شده در جمعه 87/12/30ساعت 12:11 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

خدا وصیت منو گوش بده...

 

خدا شاید این عشقی که من میگمو تو نشناسی

نزدیکترین کسم اونه خیلی دوسش دارم راسی

یادم نره بهت بگم عزیز ترین من اونه

خودم مهم نیس اما اون...نذاری تنها بمونه

بمیرم واسه هق هقش گریه چقدر بهش میاد

وقتی که حرصش بگیره دیگه از من بدش میاد

اما وقتی آروم میشه میبینه من بغضم گرفت

همین دیوونه بازیاش از اول چشممو گرفت

حالا که دیگه مجبوریم با همدیگه وداع کنیم

بیا به یاد اون روزا همدیگه رو دعا کنیم

یه وقت دیدی دعا گرفت خدا نذاشت جدا بشیم

ای وای داره فردا میاد باید دست به دعا بشم

با قلب پاکت از خدا بخواه منو صبرم بده

هنوز نرفتی از پیشم دوریت داره زجرم میده

کی میخواد فردا تو رو از من بگیره کاش اونم ویرونه شه آتیش بگیره

عزیزم یادت نره دنیا دو روزه نمخوام فردا دلت واسم بسوزه

ای خدا حتی اگه دوسم نداره تو میتونی نذاری تنهام بذاره.


نوشته شده در جمعه 87/12/30ساعت 12:9 عصر توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |



نوشته شده در جمعه 87/12/30ساعت 11:25 صبح توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |

   1   2   3   4      >

قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس