سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعر و متن عاشقانه

قسم
به شب
قسم به روز

قسم به ابرها که چشمانت را پرکرد

قسم به
تنهائیت که دنیا را فتح کرد

قسم به شهاب کوچکی که به جنگ ستاره ها
رفت

قسم به ان روزیهایی که نامت رابرروی ماسه نوشتم

وجزرومد دریا ان
رابلعید

قسم به ان روز جدایی

قسم به ان روز تنهایی


تو رادوست
دارم

در بلندای زمان غصه ی مااول شد
................
از تو و غیر چه پنهان دل ما پرپر شد
.................
خواب دیدیم که مارا لب مستانه دهند
.............
نسب این دل دیوانه به پروانه دهند
.................
چه بسا خواب بدیدیم و ندیدیم ز عشق
........................
به کسی جز نی و نیرنگ جزایی بدهد

*****************************************
نیست
کف پات رو شسته باشی یا نه ! حتی مهم نیست که کف پات نرمه یا زبر ! مهم
اینه که وقتی پات رو تو زندگیه کسی میزاری و از زندگیش عبور می کنی وقتی
که مهلتت تموم شد و فقط رد پات موند انقدر اون رد پا خواستنی باشه که به
کسی اجازه نده پاهاش رو روی رد پات بذاره



فرقی نمی کنه که من اول اومدم یا تو ……مهم اینه که…..کی تا آخرش می مونه

***********************
سپانیایی ها می گن : "عشق ساکت است اما اگر حرف بزند از هر صدایی بلندتر
است " ایتالیایی ها می گن : "عشق یعنی ترس از دست دادن تو ! " ایرانی ها
می گن : "عشق سوء تفاهمی است بین دو احمق که با یک ببخشید تمام می شود

***********************
اشک بهترین پدیده ی دنیاست ولی تا زیبا ترین چیز ها رو از انسان نگیره خودشو تقدیم نمیکنه

***********************
گاهی باید کم باشی تا کمبود احساس شه
***
نه اینکه نباشی و نبودت عادت شه
***
اولین کسی که عاشقش می
شی
دلتو میشکونه و میره . دومین کسی رو که دوست داشته باشی و از تجربه قبلی
استفاده کنی دلتو بدتر میشکنه و میزاره میره . بعدش میای دیگه هیچ چیز
واست مهم نیست و از این به بعد میشی اون آدمی که هیچ وقت نبودی . دیگه
دوست دارم واست رنگی نداره .. و اگه یه آدم خوب باهات دوست بشه تو دلشو
میشکونی که انتقام خودتو ازش بگیری و اون میره با یکی دیگه ... اینطوریه
که دل همه آدما میشکنه و عشقی وجود نخواهد داشت .

هـمـیشه ایـن‌گـونـه بـوده اسـت

کسی را که خیـلـی دوسـت داری زود از دسـت مـی‌دهـی

پـیـش از آنـکـه خـوب نـگـاهـش کـنـی.

پـیـش از آنـکـه تـمـام حـرفـهـایـت را بـه او بـگـویـی

پـیـش از آنـکـه هـمـه‌ی لـبـخـنـدهـایـت را بـه او نـشـان بـدهـی

مـثـل پــروانـه‌هــای زیـبـا

بـال مـی ‌گـیـرد و دور مـی ‌شود

فـکـر
مـی‌کـردی مـی‌ تـوانـی تـا آخـریـن روز کـه زمـیـن بـه دور خـود مـی‌
چـرخـد و خـورشـیـد از پـشـت
کـوه‌هـا سرک می‌کشد در کنـارش بـاشـی


تمام چیزهایی را که نگفتم میشنوم

او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم

نگفتم : اگر تو نباشی ، زندگی ام بی معنی خواهد بود

فکر میکردم از تمام آن بازیها خلاص خواهم شد

اما حالا تنها کاری که میکنم

گوش دادن به تمام آن چیزهایی است که نگفتم

نگفتم : بارانی ات را در آر ، قهوه درست میکنم و با هم حرف میزنیم

نگفتم : جاده بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست

گفتم : خدا نگهدار ، موفق باشی، خدا به همراهت

او رفت و مرا تنها گذاشت، تا با تمام چیزهایی که نگفتم زندگی کنم

او رفت و منوتنها گذاشت ....

تو خیالت ساعت ها باهاش حرف بزنی امّا وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی...

چه قدر سخته وقتی پشتت بهشه

دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه

امّا مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوزم دوسش داری


فراموش کردن کسی که دوستش داری ، مثل به خاطر آوردن کسی یه که هرگز نمی شناسیش!!


نمــــیرنجم اگر بـاور نداری عشق ناب ام را

که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری
صدایی از صدای عشق خوشتر نیست حافظ گفت
اگر چه بر صدایش زخم ها زد تیغ تاتاری
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من نه اینکه مرا شعر تازه نیست

من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست

در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است

تا این غزل شبیه غزل های من شود

چیزی شبیه عطر حضور شما کم است

گاهی تو را کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دلخوشی خوابها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است...!؟
دوستت دارم خیلی زیاد

همیشه خسته از روزای برفی

عشق پریشون شده ی دو حرفی
گفته بودم اگه دلت گرفته است
کنج دلم جا واسه ی دلت هست

شاید دلت خواست و پاهات نیومد
یا شاید هم دلت باهات نیومد
هرچی که بود بذار که گفته باشم

هرجا که هست دلت منم باهاشم
عشقت گذشته از پل دشت پر از گلایول
گمشده ی دو حرفی خسته ی روز برفی


نوشته شده در پنج شنبه 88/7/16ساعت 9:59 صبح توسط محسن آتیش نظرات ( ) | |


قالب وبلاگ : قالب وبلاگ

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس